آینه جادو

آینه جادو
در آینه رسانه

۱۲ مطلب با موضوع «بخش عمومی» ثبت شده است

                                

متن کامل گفتگوی حاتمی کیا و طالب زاده در برنامه راز + خلاصه فیلم

حاتمی کیا: جیغ‌های من نشانه بی‌توجهی مسئولین فرهنگی به دغدغه‌های رهبری است/ بچه‌های جشنواره عمار تداعی زمان آغاز فیلمسازی من هستند/ فیلم‌سازان جشنواره‌ای امروز دریوزگی می‌کنند/ بخاطر بغض سیاسی مانع از تحلیل فروش فیلم‌های دهنمکی می‌شوند/جای آوینی خالی است

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ابراهیم حاتمی کیا مانند همیشه، صریح و بی پرده حرفهای خود را زد. اگرچه همیشه و بارها به خاطر این سبک از گفتار هزینه هم داده بود. حاتمی کیاد در برنامه راز با انتقاد از رفتار مسئولین گفت: اگر دید و بازدیدهای نوروزی مسئولین فرهنگی تمام شد، فکری به حال دغدغه رهبری در حوزه فرهنگی هم بکنند.


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۲۷

                                

ابراهیم حاتمی‌کیا با اشاره به اینکه روز یکشنبه به دلیل انتشار نظرسنجی مردمی محبو‌ب‌ترین فیلمسازان جامعه و دیدار با مقام معظم رهبری برایش روز خوبی بوده است گفت: در انتخابات کشورمان و مقایسه واکنش مردم و آنچه در سایت‌ها می‌آید می‌توان فهمید نباید به این سایت‌ها توجه کرد. باید به خاطر داشته باشیم گمراه نشویم و از آنچه باید بگوییم دست نکشیم.

 

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، همایش تصویر قلم به منظور ردیابی اندیشه‌های سید شهیدان اهل قلم در آثار 20 سال اخیر سینمای داستانی و مستند ایران عصر روز سه‌شنبه 26 فروردین با حضور علیرضا رضاداد، حمید بهمنی حبیب‌الله بهمنی، جمال شورجه، مسعود ده‌نمکی، وحید جلیلی، نرگس آبیار، محمدحسین قاسمی، محمود گبرلو، پژمان لشکری‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا در فرهنگسرا اندیشه به همت مؤسسه شهید آوینی برگزار شد.

براساس این گزارش، در بخش پایانی این مراسم از بانو افشار مادر شهیدان علی اکبری، نرگس آبیار، محمد حسین قاسمی،مسعود ده‌نمکی،سید محمود رضوی،پژمان لشگری‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا سازندگان فیلم‌های شیار 143،معراجی‌ها و چ با حضور حمیدرضا مقدم‌فر،حمید بهمنی، علیرضا رضاداد،ودود حیدری،مجید قلی‌زاده،مجتبی امینی و جمال شورجه تقدیر شد.

ابراهیم حاتمی‌کیا که به اصرار مجری مراسم پای تریبون قرار گرفت در سخنانی گفت: طی مدت گذشته به خواست دوستان برخی از حرف ها را زدم که فحش و جیغ های بسیاری را برای من به همراه داشت که البته باید خدا را شکر کنم. برای سخنرانی در چنین مراسمی آماده نبودم، اما باید بگویم که همیشه دوست داشتم با بچه های هنرجو در موسسه شهید آوینی صحبت کنم، اما برای صحبت کردن شرطی را گذاشته ام که در حال حاضر عملی نیست، قول می دهم که بعدها با این هنرجویان صحبت کنم.

وی با اشاره به خاطره ای مربوط به هشت سال پیش بیان کرد: یادم هست که هشت سال پیش بود که سفری به کرمان داشتم در آنجا یک گروه هشت نفره از من خواستند تا با هم گپ بزنیم، به آنها گفتم اگر جمع خصوصی است و خبرنگاری در آن نیست حرف می زنم که آنها نیز تاکید کردند که یک جمع کاملا خصوصی است، من نیز صحبت هایی در این جمع کردم که در نهایت به اعتراض من به حضور افرادی مانند ایرج قادری در سینمای ایران کشیده شد، هرچند قصد شخصی نسبت به این سینماگر نداشتم، اما در نهایت دو روز بعد زمانی که به تهران رسیدم دیدم تمام صحبت های من تیتر یکی از روزنامه های کشور است.

کارگردان فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» ادامه داد: خیلی دوست ندارم که در سایت‌ها دیده شوم اما برخی از حرف ها را باید گفت و باید تاکید کنیم که از کجا آمده ایم، برای چه آمده ایم و چه می خواهیم بگوییم و این همان چیزی است که بچه های هنرجوی سینما باید بدانند. در این روزها نقدهای بسیاری از فیلم «چ» می خوانم، نقدهایی که کمتر به زبان دلسوزانه حرف زده اند و بیشتر بر پایه تکنیک استوار بوده است، چنین نقدهایی بیشتر به خاطر درگیر شدن با ظرف موضوع است که البته در جای خود اهمیت دارد ولی قبل از هرچیز باید بدانیم برای چه آمده ایم.

وی ادامه داد: در اوج جوانی زمانی که وارد فضای سینمای ایران شدیم جنگ بود، فضا برای فعالیت مشخص بود و چنین فضایی شرایط برای کار کردن را برای ما فراهم می کرد، اما جوانانی که امروز وارد سینما می شوند کار کردن در چنین فضایی برایشان کمی سخت‌تر است و فضای فعالیت آن ها درست مانند زمانی است که بچه های روایت فتح در دوره پس از جنگ وارد کار شدند، هرچند این گروه تمام تلاش خود را کرد تا به سراغ بچه های جنگ بعد از پایان جنگ برود، اما در نهایت یک غم نوستالوژیک ما را گرفت.

این کارگردان سینمای ایران خاطرنشان کرد:آنچه که من بعد از شهادت سید مرتضی آوینی نسبت به روایت فتح معتقد بودم، این بود که باید وارد مباحث روز شوند، بروند به دنبال بچه های جنگ و ببینند که حرف آنها بعد از جنگ چیست، اما گفتند موانع و خط قرمزهای بسیاری در رابطه با این مسئله وجود دارد که در نهایت فرود روایت فتح آغاز شد، البته الان نمی دانم که روایت فتح در چه شرایطی قرار دارد چون آن را دنبال نمی کنم.

حاتمی کیا گفت: هنرجویان باید بدانند که ورود به چنین حوزه ای کار بسیار سختی است، اگر سخت نبود که همه وارد می شدند. مدرسان باید بدانند که در هنگام تدریس باید جهت را مشخص کنند که هنرجو را برای جشنواره ‌ها تربیت می ‌کنیم یا برای ایران اسلامی خودمان. البته همه اینها به جایی برمی ‌گردد که زیر ساخت‌ ها چگونه شکل می ‌گیرد و آن نسلی که باید از این‌جا شکل بگیرد باید با همت و بی تعارف پای حرفها بایستند و از هجمه‌ای که هستند نترسند.

کارگردان فیلم سینمایی «چ» همچنین با اشاره به نظرسنجی انجام شده و انتخابش به عنوان محبوب‌ترین فیلمساز از سوی مردم تاکید کرد: در ابتدا باید از وزارت ارشاد که این  نظرسنجی‌ را درباره سینما و محبوب‌ترین سینماگران انجام داده است، تشکر کنم. پریروز برای من روز خوبی بود چون صبح آن روز فهمیدم به‌ خاطر فیلم «چ» می‌توانم خدمت آقا برسم و در مراسمی سر وقت نماز خیلی نسبت به من و فیلم «چ» محبت داشتند و با چهره‌ای بشاش راجع به این فیلم توضیح دادند و نسبت به چمرانی که ساخته شده است بسیار هم علاقه ‌مند بودند و گفتند همان چمرانی بود که من می‌شناختم. علاوه برآن متوجه شدم که در نظرسنجی وزارت ارشاد از مردم، فیلم من بهترین فیلم انتخاب شده که در روزنامه‌ ها هم رفت.

کارگردان فیلم سینمایی «دیده بان» بیان کرد: ده نمکی در چنین شرایطی فحش‌خورش ملس است، اما من تازه وارد این گونه فضا شده ام. چنین فضایی آدم را گمراه می کند اما لازم است که گمراه نشویم. باید بدانیم که این صندلی‌نشین های پای کیبردها، سپاه بزرگی نیستند و تنها جنجال‌های آنها بزرگ است. این گروه از افراد، شبیه «خونه تیمی» هستند و باید بدانند که این فضایی که در اینترنت ایجاد کرده اند هیچ راهی به جامعه ندارد.

حاتمی کیا در پایان سخنان خود گفت: در انتخابات کشورمان و مقایسه واکنش مردم و آنچه در سایت‌ها می‌آید می‌توان فهمید که نباید به این سایت‌ها توجه کرد. باید به خاطر داشته باشیم گمراه نشویم و از آن چه که باید بگوییم دست نکشیم.


لینک منبع: خبرگزاری فارس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۸

                                

مجید مجیدی کارگردان سرشناس ایرانی روز پنجشنبه (22 اسفند 1392) با حضور در دفتر سازمان ملل در ژنو سوئیس، سخنان روشنگرانه‌ای را در نقد سیاست‌های غرب در خصوص اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی ارائه کرد.

متن کامل سخنرانی کارگردان محمد(ص) به شرح ذیل است:

« به نام خدا؛ گاهی فکر می کنم اگر من در یک کشور غربی به دنیا آمده بودم و در کودکی ونو جوانی وجوانی ام  هر صبح در صفحات روزنامه ها می خواندم و هر شب روی صفحات تلویزیون می دیدم که چگونه عده ای مسلمان در شرق. بمب گذاری وانفجار کار هرروزه شان است ،ماشین های بمب گذاری شده رادر میان بازارها و مراکز تجمع مردم منفجر می کنند سرهای مخالفان خویش را صد ها صدها می برند و در برابر دوربین ها به نمایش می گذارند و گاه با همین سرها در کوچه ها وخیابان ها فوتبال بازی می کنند سینه های دشمنان را می شکافند وقلب آنان را می خورند، کلیساها و کنیسه ها وحتی گاه مساجد و حسینیه های دیگران رابا مردمی که برای عبادت به آنجا آمده اند به آتش می کشند، آیا در این صورت چه دیدگاهی نسبت به اسلام و مسلمانان پیدا می کردم و چه ترس وهراسی از انان در دل می پروراندم و آیا امکان داشت با این همه جنایت و خشونت گرایشی به این دین و آیین پیدا کنم اگر چه خود را با افتخار یک مسلمان می دانم و خوشبختانه من در کشوری به دنیا آمدم و رشد کردم که از همان سالهای ابتدای زندگی با همه وجودم دریافتم : دینی که پدران ومادرانم  برگزیده اند آیینی مملو از مهر ومحبت وعشق است و کینه ورزی وانتقام جایی درآن ندارد و خدایش همواره با صفات "مهربان"و" رحیم" شناخته می شود و در کتاب اسمانی اش قران ١١٣باردر ابتدای هر سوره  جمله ای تکرار می شود که پیام آور محبت و مهربانی  گسترده وهمیشگی خداوند است.

من در سرزمینی پا به جهان گذاشتم که مردم مسلمانش با هر گونه خشونت مذهبی بیگانه بودند و قرن ها پیروان ادیان ومذاهب دیگر را به همسایگی و همزیستی  مسالمت امیز خویش پذیرفته بودند زیرا به پیامبری ایمان داشتند که سراسر زندگیش  را مهربانی و عشق به دیگران در بر گرفته بود و نه تنها به مسلمانان و پیروان خویش که به همه انسانها با هر نژاد و زبان و حتی به حیوانات و گیاهان و درختان نیز مهر می ورزید.

من پیامبری را شناختم که مهربانی ،شیوه زندگیش وشعار هر صبح وشامش بود ."محمد"ی که با دشمنان کینه توزش هم به مهر و محبت رفتار می کرد  وقتی پس از سالها رنج و آزار ،این بار پیروز به شهری که از ان رانده شده بود باز می گشت ،هیچ کس را به جرم پیشین مجازات نکرد نه تنها خانه هیچ دشمنی را به انتقام  ویران نساخت بلکه خانه بزرگترین دشمن ومخالف خود را پناهگاه و مأمن همه مخالفان و دگر اندیشان  قرارداد.

محمدی که در کتابی که از سوی پروردگارش برای مردم اورده بود مسلمانان را از توهین وناسزا حتی به بت های مشرکان وبت پرستان  برحذر می داشت (انعام ١٠٨)پیامبری که از جانب خدا ندا می داد :نکند رفتارهای زشت وستمگرانه دیگران شما را از مرام صلح امیز و مسالمت جوی تان دور کند که شما همواره باید به عدالت وانصاف رفتار کنید (مائده ٨) .

این چنین بود که در گذر زمان با ایینی خو گرفتم که نه تنها پیامبرش الگو و اسوه مهربانی و محبت بود که شاگرد ودست پروده وجانشینش علی نیز جز به مهر سخن نگفت و جز به محبت رفتار نکرد و حکومتی را برقرار کرد که هیچ کس بر دیگری جز به تقوا و پاکی وپارسایی برتری نداشت   در تاریکی شب ها ناشناس به سراغ بینوایانی می رفت که از زمره مخالفانش بودند و در میان ان ها نان وخرما توزیع می کرد تا گرسنه سر به بالین نگذارند. اگر در جنگی ناخواسته دشمن اب رودخانه را از سپاهیان او دریغ می کرد تا تشنه بمانند او مقابله به مثل نکرد و هنگامی که به رود خانه مسلط شد اب را در اختیار انان قرار داد  مرامنامه حکومتش خطاب به استانداران وحاکمان شهرها این بود که انسانها از دو گروه بیرون نیستند یا هم کیشند یا هم نوع  ودر هردو صورت باید به انها مهر ورزید.

من با چنین آیینی خو گرفتم و طبیعی است وقتی طالبان در افغانستان جنایت می کرد یا وقتی حادثه دهشت بار ١١سپتامبر به وقوع پیوست می‌دانستم که ان چه روی می دهد هیچ سازگاری و ارتباطی با دینی که من به ان ایمان دارم ندارد.

امروز از خودم و از شما می پرسم به راستی در پشت همه عملیات جنایتکارانه ای که به نام اسلام صورت می گیرد چه دست هایی پنهان است  از شما می پرسم القاعده وطالبان که در پاکستان وافغانستان زاده شد رشد کرد و اینک سایه شومش بر همه جهان افکنده شده است ابتدا توسط کدام قدرت ها آفریده شد و مورد حمایت قرار گرفت تا امروز با جنایات ان ها بذر اسلام هراسی در دل همه جهانیان کاشته شود و نهال خشونت این بار به شکلی دیگر یا به صورت نسل کشی در میانمار و آفریقای مرکزی و یا  با اقدامات نظامی و گسیل سربازان  سر بر آورد.

متاسفم که بگویم حکومت هایی طالبان والقاعده را از هر سو حمایت کردند که همواره از هم پیمانان غرب به شمار می روند دولت های عربی  انان در دامان خویش پروراندند که اینک به نوعی دیگر خشونت وکینه ورزی را ترویج می کنند.

خوشحالم که بگویم که نه در حادثه ١١سپتامبر نیویورک ونه در بمب گذاری های مترو لندن و نه در هیچ عملیات انتحاری ،هیچ تروریستی با ملیت ایرانی وبا آیینی که در سرزمینم ایران ترویج می شود شرکت نداشت اما متاسفم که به یاد بیاورم غرب تمام فشارها و تضییقاتش را پس از این حوادث متوجه ایران و ایرانیانی کرد که همواره چنین عملیاتی را محکوم کرده اند.

من به عنوان یک هنر مند که در سال های اخیربه دلیل اقدام به ساخت فیلمی در باره زندگی پیامبر اسلام بسیار خوانده ام و بسیار تحقیق کرده ام ،شهادت می دهم که چنین اقدامات خشونت باری که میوه ان اسلام هراسی در همه جهان است با روح اسلامی که من از محمد و علی وحسین (ع) آموخته ام بیگانه است ولذا سعی دارم تا پیام وچهره واقعی دین مهربانی پیامبر اسلام را در قالب فیلم محمد به دنیای نگران و آشفته عرضه کنم.

من معتقدم اگر واقعیت اسلام به مردم جهان عرضه شود همه تشنگان عدالت و مهربانی عاشقانه به سویش خواهند شتافت.

من باور دارم که رفتارهای زشت و آلوده‌ای چون قرآن سوزی در آمریکا یا تولید فیلم های جسارتگرنسبت به پیامبر یا مسلمانان ویا حتی اقداماتی نظیر انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز نقشی جز کمک به خشونت طلبانی که نام اسلام را دزدیده اند ندارد و چه بسا روی دیگر چنان رفتارهایی است .جنایتکارانی که می‌کشند و تکه تکه می‌کنند مشتاقانه به انتظار چنین اقداماتی هستند تا جنایات خویش را توجیه کنند واز میان توده‌های ناآگاه برای خودسربازان جدید استخدام کنند.

سخن را با پیام خداوند به رسولش محمد (ص) به پایان می‌برم که فرمود:ای کسانی که ایمان اورده اید همگی در پرتو ایمان به خداوند ، در صلح و آشتی در آیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست(بقره٢٠٨) »

لینک منبع در خبرگزاری فارس


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۲

"استخدام یا El Empleo"؛ عنوانِ فایلی تصویری بود که فکر کنم اگر عنوانش رو اینجوری بنویسیم بهتر باشه:

"?!El Empleo"

اثری اسپانیایی که در سال 2008 ساخته شده و بیش از 102 جایزه جهانی رو نصیب خودش کرده؛ اثری که بی شک میشه به عنوان بازتاب دهنده ای از وضعیت نظام حاکم بر روابط اجتماعی و اقتصادی در غرب از اون یاد کرد...

وجداناً از دستش ندین...


نام فایل: "استخدام؟!"

حجم فایل: 20.1Mb

مدت زمان فایل: 24:6

اگر مایلید می تونید با کلیک روی دکمه ی مثلث، فایل رو ببینید، ولی اگر به هر دلیلی نمی تونید فیلم رو ببینید، از اینجا دانلود کنید. 


از این به بعد هم فایل های صوتی یا تصویری ما رو میتونید در سربرگ بالای صفحه با نام "صدا،تصویر،حرکت..." مشاهده یا دریافت کنید.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۱



دل نوشته:

رفته بودم داخل یکی از این فروشگاه های کتاب -که داخل پارک ها یا اماکن عمومی می زنند و معمولاً کتابهای زرد دارن!- داشتم به بهانه ی اون اسم "رمانِ" بزرگی که سردرِ فروشگاه زده بودن، دنبال حداکثر یکی دوتا کتاب خوب می گشتم! خلاصه سرتون رو درد نیارم...چشمم به دوتا کتاب از شهید آوینی خورد، یکیشون همین کتاب بود. طبق معمول یه جا از کتاب رو باز کردم و تورقی زدم؛ دیدم جالبه اومدم اول کتاب، ایستاده شروع کردم به خوندنش، 120صفحه (60-70 صفحه متن) بیشتر نبود. اما فوق العاده بود. هم متنش، هم عکس هاش! برای اونایی که شخصیت شهید آوینی براشون جالبه، باید بگم با خوندن این کتاب خیلی حال می کنین. یه لذت خاصی داره. برای من که داشت... (البته بعدش کتاب رو خریدما؛ که یه حرکت فرهنگی هم کرده باشیم...!)

کتاب «تکرار یک تنهایی» جستارهایی از حیات سید مرتضی آوینی به کوشش محمدعلی صمدی در مجموعه یاران ناب انتشارات یا زهرا منتشر شده است. این کتاب در برگیرنده 26 یادداشت از دوستان و نزدیکان آوینی است که مستند به مصاحبه و هم کلامی با مجاوران و آشنایان سید مرتضی آوینی است که گردآورنده در برخی از آنها حضور داشته است و در برخی نقشی نداشته است و تنها از منابعی دیگر گزیده یا تلخیص کرده است. 

گردآورنده آنطوری که در مقدمه ذکر کرده است چون قصد زندگی نگاری و سرگذشت نویسی نبوده در گزینش مطالب تنها بریده هایی را که یادآور تنگناها و غربت آوینی بوده است را به منظور ادراک بهتر و ژرف‌تر از احوالات او آورده است.

نیمی از این کتاب 120 صفحه‌ای عکس است و به گونه‌ای آلبوم تصویری به شمار می‌آید و عکس‌ها از آرشیو نشر یا زهرا گردآوری شده است.

از افرادی که مطالبی از آنها در این کتاب آمده است می‌توان به اصغر بختیاری، محمدعلی فارسی، مهدی همایون‌فر، یوسفعلی میرشکاک، هدایت‌الله بهبودی، شهرزاد بهشتی و ... اشاره کرد.

کمی از کتاب:

تا تـوانستند بـرایش حاشـیه سـاختـنـد. حتـی نزدیکانش به او می گفتند: فلانی! ببین این هم یه بازی جدید است. این بازی ها را درمی آوری که خودت را نشان بدهی.

یادم هست نشسته بودیم برای مونتاژ تصاویری که خودش به عنوان مصاحبه گر در تصویر بود، معنی هم نداشت که نباشد. چه بسا در بعضی جا ها عمد داشت که خودش حضور داشته باشد. این را گذاشتند به حساب این که تو می خواهی بگویی من همان هستم که زمان جنگ بودم. آن زمان نبودی، الآن یک فرصتی پیدا کردی به اسم جنگ که می خواهی خودت را معرفی کنی و بگویی من هم فیلم ساز بودم و فیلم ساختم...


پوستر بالا از سایت «کتاب بخوانیم» است و متن (سیاهِ) فوق، بخشی از متن معرفی کتاب از سایت «دیده بان» می باشد که لینک هر دوصفحه را به رسم امانت، اینجا آورده ایم.



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۰


بخشی از کتاب:

از جمله کارهایی که باید بکنید، یکی این است که مخاطب خودتان را خلق کنید. اگر به فکر این باشید که که مخاطب جبهه مقابل را تصرف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلید کار جبهه مقابل بپردازید.
بعضی از عناصر جبهه خودی، که مثلاً داستان می نویسند یا فیلم می سازند، با این خیال که مخاطبین جبهه مقابل را جذب کنند، به مسائلی میپردازند که نویسنده یا فیلمساز جبهه مقابل به آن پرداخته است. این کار، به هیچ وجه صحیح نیست؛ چون به سایش در جبهه خودی کمک میکند.
اگر دشمن ما با تکرار یک حرف، گوش ها را با آن آشنا میکند ما نباید مجبور شویم حرفی را که او می خواهد، تکرار کنیم. آیا ما هم باید برای عقب نماندن از او در قصه و شعر و فیلم و فیلم  نامه از وضع موجود انتقاد کنیم؟ چرا انتقادی کنیم که به معنای عیب جویی، ایراد گیری و نیش زدن است؟! چرا به خودمان نیش بزنیم؟! اگر وضع موجود اشکالی دارد همت بگماریم تا اشکال را برطرف کنیم. چرا خرابش کنیم؟ ما نباید به خودرویی که در گردنه نفس گیری ناله کنان بالا میرود، حرکتش کند و مشکلی دارد سنگ بزنیم چون اگر سنگ بزنیم متوقف می شود. باید به آن خودرو کمک کنیم و هلش بدهیم که بالا برود.
من اصلاً نمی گویم مخاطبتان یک عده خوب باشند مخاطب شما همه بشریتند “وَ ما أرسَلناکَ إلّا کافه لِلنّاس”(سبا ۲۸) نمی گویم که شما یک مشت حزب اللهی مؤمن را پیدا کنید آنها را آهسته و خصوصی بیاورید حرفهایی به آن ها بزنید و سپس ولشان کنید بقیه هم خودشان بروند. من میگویم شما مشخصه خودتان در پیامتان را حفظ کنید و بگذارید کسانی که مخاطبتان قرار می گیرد این طعم برایشان خوشایند باشد.
همان کاری که پیامبران و مصلحین دنیا کردند. والا اگر قرار باشد با دست خودمان دور خودمان دیوار بکشیم که واویلاست.


پوستر و متن بالا از سایت «کتاب بخوانیم» انتخاب شده است که نشان این سایت نیز از پوستر کتاب برداشته نشده تا شما با سایتی خوب، جهت معرفی کتاب آشنا شوید و تا امانت داری کرده باشیم در انتقال مطالب!


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۵:۳۹

اثری که کارکرد روز ندارد ماندگار نیست!

*    صادق کرمیار پیش از این‌که نویسنده باشد، کارگردان است. شاید از همین رو رمانی نوشته که پُر است از شخصیت و فضا؛ دو عنصر بصری پُررنگ که در کل داستان امتداد یافته ‌است.

*    با کرمیار در حاشیه و پیرامون «نامیرا» گفت‌وگو کرده‌ایم. در پاسخ‌های او حرف‌هایی بود که دلش نخواست منتشر شود و نشد. همچنین حرف‌هایی هم بود که گفت تاکنون به هیچ‌کس نگفته ‌است.


   رمان نامیرا چطور شکل گرفت؟

*    سال ۱۳۷۹ یکی از دوستان شاعرم -آقای محمدرضا محمدی‌‌نیکو- گفت که داستان زندگی «عبدالله بن ‌عمیر» داستان جالبی برای کارکردن است. من منابعی را نگاه کردم و دیدم اطلاعات گسترده‌ای راجع به عبدالله موجود نیست. فقط این‌که مردی از قبیله‌ی بنی‌کلب بوده و دلش می‌خواسته با مشرکین و کفار بجنگد. وقتی می‌شنود امام حسین علیه‌السلام به کربلا آمده و ابن‌زیاد دارد لشکری را به آن‌جا می‌فرستد،می‌گوید جنگیدن با ابن‌زیاد برای من شیرین‌تر از جنگیدن با مشرکین است. این نکته‌ی خیلی مهم من را جذب کرد. من یک طرحی نوشتم و درباره‌ی کار تحقیقی‌اش با حجت‌الاسلام سید مجید پورطباطبایی صحبت کردم. ایشان گفت خیلی فکر خوبی است. قرار شد در مرکز پژوهش‌های صدا و سیما این را کار پیش ببریم. طرح را آن‌جا بردم و استقبال شد. بعد جلسات مشاوره‌ای گذاشتیم. منابع تاریخی معرفی کردند و من مطالعه و فیش‌برداری را شروع کردم.


 کل تحقیق را خودتان انجام دادید؟

*      بله، اما جاهایی که سؤال داشتم، می‌پرسیدم. بر اساس دیدگاه‌هایی که خودم در ارتباط با این ماجرا داشتم و البته سؤالاتی که برای خودم مطرح بود، یک دوره‌ی تحقیقاتی را سپری کردم و پس از آن، نوشتن را شروع کردم. سال ۱۳۸۱ تمام شد. بعد از اتمام، دو نسخه آماده شد؛ یکی نامیرا بود و دیگری فیلمنامه‌. فیلنامه را دادم به صدا و سیما و رمانش را نگهداشتم.

 

   یعنی تقریباً دو سال تحقیق و نگارش هم‌زمان انجام دادید تا به هر دو نسخه رسیدید؟

بله، اما کتاب را گذاشتم کنار. گفتم که کتاب که الان مخاطب ندارد! احساسم این بود که جامعه اقبالی به این آثار ندارد. این بود که کتاب را نگهداشتم تا این‌که در سال ۱۳۸۸ نسخه‌ای از آن را آقای علی مؤذنی به آقای شجاعی داد. ایشان کتاب را خواند و بلافاصله به بنده زنگ زد و گفت: کتاب را خواندم؛ بسیار خوب است. قرار بگذاریم همدیگر را ببینیم. در دفتر «کتاب نیستان» با هم صحبت کردیم. ایشان پیشنهادهایی داد که در ویرایش نهایی خیلی به من کمک کرد. گفتم پس بگذارید یک ویرایش نهایی کنم و بعد به شما بدهم. تقریباً دو ماه بازنویسی‌اش طول کشید و دادم به ایشان و تقریباً یکی دو ماه بعد کتاب منتشر شد. کتاب که درآمد هم من خیلی راضی بودم و هم ناشر. تا زمانی که اعلام کردند جایزه‌ی جلال به این اثر تعلق گرفته است -یک سال پس از انتشار- دو چاپ خورده بود، ولی خیلی رسانه‌ای نشده بود.



 مهم‌ترین و جالب‌ترین واکنش و بازخوردی که در مورد کتاب شنیده‌ یا دیده‌اید چه بوده است؟

این نکته را به دلایلی تا کنون جایی نگفته‌ام. یک روز آقای شجاعی به من زنگ زد و گفت بیا دفتر کارت دارم. رفتم و ایشان تعریف کرد که: «من کتاب شما را با یک سری از کتاب‌های «متون مفاخر» در جلسه‌ای به آقا دادم. هفته‌ی بعد که برای جلسه‌ی دیگری خدمت ایشان رفتم، ایشان تمام کتاب‌ها را خوانده بودند و نظرشان را راجع به تمام کتاب‌ها گفتند. راجع به «نامیرا» هم فرمودند که کار بسیار خوبی است؛ نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد. دو صفحه از کتاب را که خواندم، احساس کردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم.» این برای من خیلی شیرین بود. بعد هم شنیدم که رهبر انقلاب به نمایشگاه کتاب هم که رفته بودند، گفته بودند کتاب را خوانده‌اند.


روز دیگری آقای جلیلی به من زنگ زد و گفت: در یک جلسه‌ای آقا فرمودند «هر کسی می‌خواهد فتنه‌ی اخیر را بشناسد، این کتاب را بخواند.» این جذاب‌ترین بازخوردی بود که من نسبت به این کتاب دارم. البته بازخوردهای دیگری هم بود که شیرینی‌هایی داشت.

 

 در داستان نامیرا عنصر «تغییر محاسبه» خیلی پررنگ است؛ چرا؟

بحث «تغییر محاسبه» به این معنی که آدم‌ها در موقعیت‌های مختلف برای تصمیم‌گیری، محاسبه‌های مختلفی می‌کنند، به شخصیت آن آدم‌ها برمی‌گردد. بحث گرایش به حق و گرایش به باطل به خود آن آدم‌ها برمی‌گردد. ما شخصیت‌‌های مختلفی را سراغ داریم که به امام حسین علیه‌السلام نامه نوشتند، اما این نامه‌نگاری به امام دلیلش این نبود که به دنبال حق بودند، بلکه هرکدام انگیزه‌های مختلفی داشتند. محاسبه‌شان این نبوده که امام حسین علیه‌السلام بیاید و عدالت و حقیقت را جاری کند. عده‌ای از این‌ها انگیزه‌های شخصی داشتند. برخی از بنی‌امیه کینه‌های شخصی داشتند. افرادی احساس می‌کردند که منافع‌شان به خطر افتاده است. محاسبه‌های هر یک از آن‌ها براساس نگاه خودشان نسبت به جامعه‌شان بوده است. خیلی دغدغه‌ی دین نداشتند و بر اساس دین محاسبه نمی‌کردند.

 

 ولی در همین داستان عبدالله به دنبال حقیقت است، ربیع به دنبال حقیقت است و به همین دلیل است که در سیری که این‌ها به دنبال حقیقت هستند، ممکن است دچار اشتباه هم بشوند. برای این‌که آن‌ها معیارها و ملاک‌هایی را که برای یافتن حق باید در اختیار داشته باشند، در اختیار ندارند. از سوی دیگر آن کسی که واقعاً به دنبال حقیقت است، بالأخره آن را پیدا می‌کند ولو این‌که معیارهای حق را در اختیار نداشته باشد. خداوند می‌گوید شما راه را برو و من هدایت می‌کنم.

 

اتفاقاً یکی از منابعی که برای تألیف این کتاب استفاده کردم، سخنرانی آقا بود درباره‌ی عوام و خواص. این بحث عوام و خواص بحث مهمی است. واقعاً این خواص جامعه هستند که باید پاسخگوی جامعه باشند. این درست است که همه‌ی افراد مسئول هستند، اما خواص هستند که بر عوام اثر می‌گذارند و نگاه‌ و سلیقه‌ی عوام را می‌توانند تغییر دهند. بنابراین مسئولیت‌شان سنگین‌تر است. به نظر من بحث ما در همین رمان و اساساً در واقعه‌ی عاشورا بحث خواص است. جامعه‌ی کوفه با خواص‌ به این‌جا کشیده شد. حالا اگر آقا فرمودند که اگر فتنه‌ی اخیر را می‌خواهید بشناسید، این کتاب را بخوانید. این کتاب را که من سال ۱۳۸۸ یا سال ۱۳۸۹ ننوشتم، سال ۱۳۸۰ نوشتم. این نشان می‌دهد که واقعه‌ی کوفه و واقعه‌ی کربلا در طول تاریخ استمرار دارد. یعنی در دوره‌ی مشروطیت وجود داشته، در دوره‌ی بعد از مشروطیت استمرار داشته، حتی در دوره‌ی صفویه و در دوره‌های مختلف تاریخ اجتماعی-سیاسی ما می‌بینیم که تکرار می‌شود.


 پس با برداشت سیاسی از اثرتان مخالفتی ندارید؟

نه! به نظر من اصلاً اثری که کارکرد روز نداشته باشد، ماندگار نیست. نویسنده وقتی نویسنده است که معترض باشد. نویسنده اگر به جامعه‌ی خودش اعتراض نداشته باشد، نمی‌تواند بنویسد. نویسنده‌ای که آسوده باشد، نویسنده‌ای که راحت باشد، مشکلی نداشته باشد، این نمی‌تواند بنویسد. چه نسبت به عوام چه نسبت به خواص. آن چیزی که در حال حاضر جامعه‌ی ما را تهدید می‌کند، بحث افراط و تفریط است. این افراط و تفریط چیزی است که رهبری هم بارها در فرمایش‌هایشان تأکید کردند. ما همیشه یا از این طرف پشت‌بام افتاده‌ایم یا از آن طرف. به همین دلیل روی خط تعادل نمی‌توانیم حرکت کنیم. نویسنده‌ای می‌تواند بنویسد که نسبت به آسیب‌های جامعه‌ی خودش شناخت داشته و بتواند این آسیب‌ها را در قالب اثر ادبی و هنری عرضه کند.



 برای مخاطب همیشه این سؤال وجود دارد که در نگارش رمان‌های تاریخی چند درصد تخیل نقش داشته است؟

نامیرا کاملاً تخیلی است. اگرچه شخصیت‌ها واقعی هستند، اما در یک بستر تخیلی رفتار می‌کنند. منتها آن بستر تخیلی مبتنی بر واقعیت آن روز جامعه‌ی کوفه است. کار سهل و ممتنعی است. نویسنده می‌خواهد داستانی را تعریف کند که همه پایان آن را می‌دانند. این فرایند پیچیده در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد و توضیحش کمی مشکل است.

 

 داستان شما در نامیرا درباره‌ی عاشورا و امام حسین علیه‌السلامبود. شما با توجه به این ملاحظه، آیا مرز خاصی برای نگارش قائل بودید؟


ببینید، ما در مورد معصومین نگاه خاصی داریم، اما در مورد شخصیت‌های غیر معصوم که مثبت هم هستند -مثل حبیب بن‌مظاهر و دیگر شهدای کربلاما می‌توانیم تردیدهای این‌ها را هم بیان کنیم. شخصیت مثبت به این معنی نیست که هر کاری انجام می‌دهد، درست باشد. مثل عبدالله که تا آخر داستان تردید دارد. اگر تردید نباشد، حقیقت خودش را نشان نمی‌دهد. حقیقت در بستر تردید شکل می‌گیرد و نهایتاً منجر به تصمیم‌گیری می‌شود. ما می‌بینیم که عبدالله در طول داستان همه‌اش در تردید است؛ تردیدهای متعدد. پاسخ یکی را می‌گیرد، دچار تردید دیگری می‌شود. او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که حق کدام است و چون واقعاً به دنبال حقیقت است و نمی‌تواند آن را پیدا کند، تصمیم می‌گیرد از این موقعیت تاریخی و جغرافیایی فرار کند. می‌گوید آن ‌جایی که مرز بین اسلام و کفر مشخص است، می‌جنگم تا دچار این تردیدها هم نشوم. فرار از این تصمیم‌گیری هم خودش بحثی است که می‌شود درباره‌اش گفت‌وگو کرد.


 به نظر شما جایی از نامیرا نیاز به اصلاح نداشت؟

نه؛ اما به نظرم یک جلد دومی لازم دارد. به این دلیل که داستان در این کتاب همه‌اش استدلالی است. با استدلال رفته‌ایم جلو و سعی کرده‌ایم با دیدگاه‌های عقلانی به حقیقت برسیم. کل تحقیق و نگارش نامیرا برای من هم جست‌وجو بود. این نبود که یک چیزی را فرض کرده باشم تا به داستان تحمیل کنم. واقعاً دنبال سؤال‌های خودم می‌گشتم. مگر امام این‌ها را نمی‌شناخت؟ آیا آمده بود بجنگد؟! آیا نمی‌توانست برود جای دیگر؟ همه‌ی این‌ها سؤال‌های خود من هم بود.


اما این کار جلد دومی هم لازم دارد؛ از بعد عاشورا تا خطبه‌ی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برابر یزید در شام. به نظر من شام نقطه‌ی عطف است. آن اثر ادبی که باعث ماندگاری واقعه‌ی عاشورا شد، خطبه‌ی حضرت زینبسلام‌الله‌علیها در شام بود. واقعه‌ای اتفاق می‌افتد، اما آن‌چه که آن را ماندگار می‌کند، در واقع بازآفرینی هنری و ادبی وقایع آن است. اولین اثر ادبی که توانست عاشورا را ماندگار کند، خطبه‌ی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بود. به نظر من این کتاب یک روضه کم دارد!

 

 یکی از نقدهایی که می‌توان به نامیرا داشت، این است که شروع جذاب و یقه‌گیری ندارد.

تعمدی است. برای این‌که اثری با شخصیت‌های متعدد را در دست گرفته‌ایم که این شخصیت‌ها باید برای خواننده شناخته شوند. مخصوصاً خواننده‌ی عامی که خیلی از اسامی برای او آشنا نیستند. نمی‌خواستم با شیوه‌ی هالیوودی با این اثر برخورد کنم. باید اول فضا طراحی شود و شخصیت‌ها یکی‌یکی معرفی شوند و بعد از آن برسیم به موضوع اصلی. این داستان راجع به عاشورا نیست، بلکه راجع به عبدالله است. از همان ابتدا خواننده عبدالله را دنبال می‌کند که به کجا می‌رود، اما از سوی دیگر داستان با جنگ شروع شده است. جنگی که عبدالله با یک گروه راهزن دارد.


متن فوق گفتگوی منتشر شده در «سایت رهبری» با آقای صادق کرمیار توسط آقای مهدی نوری است که به صورت کامل مشاهده میفرمایید.

آدرس صفحه اصلی: http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=21623

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۷



نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است.


بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول می‌کند؛ ابتدا به ذهن می‌رسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواسته‌اند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم می‌شود «نامیرا» ریشه در مفهومی عظیم و دیرینه دارد. مفهومی که  با باورهای ما در رابطه با ماجرای عاشورا و نهضت سرخ حسین و ادامه ی آن در طول تاریخ ارتباط دارد...


«نامیرا» داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد و نویسنده‌ی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده‌ی کتاب را به سبک رمان‌های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می‌کند، تصویرسازی می‌کند، شخصیت‌ها را یک به یک وارد داستان می‌کند، آن‌ها را معرفی می‌کند و با داستان پیش می‌برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی نشده و البته از عقبه‌ی تحقیقی درستی بهره برده است.


نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای کاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» می‌دیدیم تا باورمان شود در کوفه‌ای که ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیه‌السلام ارسال می‌شود چطور یکباره ورق بر می‌‌گردد و آدم‌هایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکه‌های پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را ‌کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابن‌زیاد شدند؟


آن وقت بود که می‌فهمیدیم که آن افرادی که از سردرمداران دعوت امام به کوفه بودند و سعی می‌کرد سپاهی برای امام تهیه کنند، چگونه با یک جلسه نشست و برخاست با والی خناس کوفه یک شبه از دوست به دشمن تبدیل می‌شوند و سعی و همتش را بر این می‌گذارد که مقابل یاران امام حتی اگر از قوم و عشیره شان باشد، بایستند؟


«نامیرا» یک مشخصه‌ی بارز دارد. نامیرا یک دوره‌ی فتنه‌شناسی است برای کسانی که در پی حق هستند و می‌خواهند بدانند که حق و باطل چگونه جابه‌جا می‌شوند که حتی خواص دوران -چه بسا با سابقه بسیار در جهاد با کفار- تردید می‌کند که چرا پسر پیامبر به مقابله با یزید برخاسته است؟


«نامیرا» داستان عاشقانه هم دارد و نویسنده آگاهانه درام و رمانس را در کتابش خوب پرداخته است. «عشق» در نامیرا عشق بازاری نیست ...... که پیوند میان دو شخصیت داستان از سر حب علی و حسین علیهماالسلام است.


در داستان کسانی را می‌بینیم که در لحظه‌های آخر به کاروان امام می‌رسند و البته چه خوش می‌رسند. اینان مدیون یک لحظه محاسبه‌ی درست هستند تا بسوی امام بروند و البته می‌روند و می‌توانند با امام باشند.


داستان «نامیرا» تمامی ندارد اما تو باید تا انتهای کتاب بخوانی تا حس کنی چرا «اَنَس بن‌حارث کاهلی» خیلی قبل‌تر از واقعه‌ی عاشورا در کربلا به انتظار امامش نشسته است. اَنَس این‌قدر افق بلندتری دارد که  به «عبدالله بن‌عمیر» هم هشدار می‌دهد حرامیان و مسلمانان و مشرکان به زودی یکی می‌شوند! و بر بهترین خلق خدا هجوم می‌آورند.


آثار فاخر ادبیات دینی در انتشارات «کتاب نیستان» یک رویکرد ماندگار خواهد بود. جریانی آهسته ولی با چگالی جدی جریان‌سازی در ادبیات انقلاب اسلامی ایران. 


متن بالا از بخش معرفی کتاب، در «سایت رهبری» است که با اندکی تغییر و حذف نام برخی از شخصیت های داستان برای دوستانی که می خواهند از جزئیات داستان مطلع نشوند تا بعداً آن را بخوانند گردآوری شده!

لینک صفحه اصلی متن


بخشی از کتاب نامیرا به انتخاب نویسنده را از ایـــــنجا بخوانید.

(البته اگر میخواهید کتاب را بخوانید پیشنهاد نمی کنم بخشی از کتاب را بخوانید!)

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۳

یا مصور...

 

ســلام به همـــــه ی دوستان عزیز!


اگر بخوام توضیح کلی درمورد ساختار جدید بلاگ "آینه جادو" بدم، باید بگم که تصمیم گرفته شد که با توجه به تقسیم بندی موضوعی که در بالایِ ستون سمت راست می بینید، مطالب به دو بخش عمومی و تخصصی تقسیم بشه.

در «بخش عمومی» سعیمون بر اینه که مطالبی که مطرح میشه از موضوعاتی باشه که عموم مردم با اونها سر و کار دارن و یا میتونن داشته باشن و در این  نوشته ها هم، تأکیدمون روی روان بودن متن و کمتر پرداختن به موضوعات تخصصیه.

از این رو بخشی مثل برنامه های رسانه در این جا قرار میگیره (چون همه میتونن ببینن یا بشنون و درموردش نظر بدن) و همینطور بخش هایی که بیشتر جنبه ی معرفی دارن مثل بخش معرفی کتاب های رمان و... و همینطور بخش معرفی فیلم که بیشتر توصیفی خواهند بود.

در «بخش تخصصی» هم فعالیت های اصلی ما برای  مخاطبین علاقه مند و پیگیر که بیشتر مایل هستن درباره فیلمها، سریالها یا جشنواره ها و یا حتی ماهیت سینما بحث کنند و مطلب بخونن خواهد بود.

یک بخش معرفی کتب تخصصی هم در این بخش قرار داده شده تا برحسب نیاز شما دوستان علاقه مند، کتبی با محتوا و رویکرد تخصصی تر رو در این عرصه معرفی کنیم. (اگه مایل بودید کتابی در حیطه ی خاص براتون معرفی کنیم با ما درمیون بذارین و یا حتی اگر خودتون کتابی خوندید که فکر می کنین شاید به درد بقیه میخوره به ما بگید تا به بقیه معرفی کنیم.)

قطعاً این روند، کامل نیست. قطعاً اشکالات و نارسایی هایی داره. لطفاً نظراتتون رو با ما درمیون بذارین. در طول این دوسه ماه که مطلبی نذاشته بودیم -خداروشکر- به ما نشون دادید که پیگیر مطالبِ بلاگ خودتون هستید. تقاضا می کنیم با نظراتتون به ما در رسیدن به ساختاری خوب کمک کنید. در هر بخش، اگر هر جا حس کردید نظری دارید -با هر رأی موافق یا مخالف- با ما در ارتباط باشید، مطمئناً ما نظراتتون رو می شنویم باهاتون در تماس خواهیم بود.

 

متشکریم از همه شما عزیزانِ همیشه همراه

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۹

 

در پی بی حرمتی  تروریست های سوریه به آرامگاه حجر بن عدی یکی از صحابه و یاران وفادار پیامبر و حضرت علی(ع)، ما  وبلاگ نویسان مسلمان، با راه اندازی جنبش وبلاگی "محکومیت نبش قبر حجر بن عدی" این اقدام شنیع را محکوم می‌نمائیم.

 با دیگر تروریست های سوریه با حمایت بی جانبه غرب  سکوت شیوخ وهابیون سعودی جنایات خود را تکمیل کردند و در اقدامی شنیع و غیر اخلاقی ، آرامگاه حجر بن عدی را تخریب و پیکر مطهر این صحابه پیامبر(ص) و یار وفادار حضرت علی(ع) رانبش قبر و به مکانی نامعلوم انتقال دادند.

وبلاگی نویسان مسلمان ضمن محکوم نمودن این عمل غیر انسانی، این مصیبت عظمی را به ساحت مقدس امام منتقم حضرت بقیة الله الاعظم  ارواحنا فداه و مراجع عظام شیعه  تسلیت و تعزیت عرض نموده و از دولتمردان سوریه و نهاد ها و مجامع حقوقی بین المللی می خواهد تا این فاجعه تأسف بار را پیگیری نمایند و اقداماتی سازنده در جلوگیری از هتک حرمت به مقدسات انجام دهند و از بزرگان اهل تسنن خواسته می شود این جنایت بزرگ و فسق عظیم را محکوم نموده.

عربی:

حرمت کل الادیان الالهیة و الثقافات الحضاریة بنبش القبور و الهتک فی الاجساد داخل القبور 

وهذه الایام واکثر من السابق نشعر باهمیة اختفاء قبر سیدة نساء العالمین فاطمة الزهراء سلام الله علیهاالصورة تدل على نبش قبر وهدم ضریح الصحابی الجلیل حجر بن عدی رضوان الله تعالى علیه فی سوریا من قبل التکفیریین الوهابیین

 

لطفاً جهت محکوم کردن این حرکت غیرانسانی، در بستر فضای مجازی بیایید و انزجارخود را در رابطه با این حرکت شنیع به گوش جهانیان برسانید.


لازم به ذکر است که دو روز پس از حتک حرمت به این یار وفادار پیامبر و حضرت علی(ع)، وهابیون اردن مقبره «جعفر ابن ابی طالب(ع) «دگر یار وفادار پیامبر و عموی حضرت علی(ع) را به آتش کشیدند و و هابیون سوریه تهدید به نبش قبر حضرت زینب (س) درطی روزهای آینده کرده اند.

مسلمین! بجنبیم تا دیرنشده و پشیمان نشدیم.

جامانده ها از کربلا در یاری از حق سستی ورزیدند.....

 

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۰۵