آینه جادو

آینه جادو
در آینه رسانه

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
 
خداوند إن‌شاءالله این شهید را با پیغمبر محشور کند. من حقیقتاً نمی دانم چطور می‌شود انسان احساساتش را در یک چنین مواقعی بیان و تعبیر کند؟ چون در دل انسان یک‌جور احساس نیست. در حادثه‌ی شهادتی مثل شهادت این شهید عزیز چندین احساس با هم هست. یکی احساس غم و تأسف است از نداشتن کسی مثل سیدمرتضی آوینی. اما چندین احساس دیگر هم با این همراه است که تفکیک آن‌ها از همدیگر و بازشناسی هریک و بیان کردن آن‌ها کار بسیار مشکلی است.
 
به هر حال امیدواریم که خداوند متعال خودش به بازماندگانش به شما پدرشان، مادرشان، خانمشان، فرزندانشان، همه‌ی کسانشان به شما که بیشترین غم و سنگین ترین غصه را دارید، تسلی ببخشد. چون جز با تسلی الهی دلی که چنین گوهری را از خودش جدا می‌بیند، واقعا آرامش پیدا نمی‌کند. فقط خدای متعال باید تسلی بدهد و می‌دهد.
 
من با خانواده‌های شهدا زیاد نشست و برخاست کرده‌ام و می‌کنم و از شرایط روحی آنان آگاهم. گاهی فقدان یک عزیز مصیبتی است که اگر مرگِ او شهادت نبود، تا ابد قابل تسلی نبود؛ اما خدای متعال در شهادت سرّی قرار داده که هم زخم است و هم مرهم و یک حالت تسلی و روشنایی به بازماندگان می‌دهد.



 من خانواده‌ی شهیدی را دیدم که فقط همان یک پسر را داشتند و خدای متعال آن پسر را از آنان گرفته بود. البته از این قبیل زیاد دیده‌ام؛ این یک نمونه‌اش. وقتی انسان عکس آن جوان را هنگامی که با پدرش خداحافظی می‌کرد که به جبهه برود می‌دید، با خودش فکر می‌کرد که «اگر این جوان کشته شود، پدر و مادرش تا ابد خون خواهند گریست». یعنی منظره این را نشان می‌داد. بستگی آن پدر و مادر به آن جوان از این منظره کاملاً مشخص بود. من آن عکس را دارم. آن را بعداً برای من آوردند. من هم آن عکس را قاب شده نگه داشته‌ام. این عکس حال مخصوصی دارد. اما خدای متعال به آن پدر و مادر آرامش و تسلایی بخشیده بود که خود پدرش به من گفت: «من فکر می‌کردم اگر این بچه کشته شود، من خواهم مرد!»- یعنی همان احساسی را که من از مشاهده‌ی آن عکس داشتم ایشان با اظهاراتش تأیید می‌کرد- می‌گفت: «ولی خدای متعال دل ما را آرام کرد
 
در این مورد هم همین است. یعنی وقتی شما می‌دانید که فرزندتان در پیشگاه خدای متعال در درجات عالی دارد پرواز می‌کند، یعنی آن چیزی که همه‌ی عرفا و اهل سلوک و آن سرگشته‌های وادی‌های عشق و شور معنوی و عرفانی یک عمر به دنبالش گشته‌اند و دویده‌اند او با این فداکاری و این شهادت به‌دست آورده و رضوان و قرب الهی را درک کرده است، خوشحال می‌شوید که فرزندتان به این‌جا رسیده است.
 
امیدواریم که خداوند متعال درجات او را عالی کند. من با فرزند شما نشست و برخاست زیادی نداشتم. شاید سه جلسه که در آن سه جلسه هم ایشان هیچ صحبتی نکرده بود. من با ایشان خیلی کم هم‌صحبت شدم. منتها آن گفتارهای تلویزیونی را از سال‌ها پیش می‌شنیدم و به آن‌ها علاقه داشتم؛ هرچند نمی‌دانستم که ایشان آن‌ها را اجرا می‌کند لکن در ایشان همواره نوری مشاهده می‌کردم. ایشان دو سه مرتبه آمد این‌جا و روبه‌روی من نشست. من یک نور و یک صفا و یک حالت روحانی در ایشان حس می‌کردم و همین‌جور هم بود. همین‌ها هم موجب می‌شود که انسان بتواند به این درجه‌ی رفیع شهادت برسد.
 
خداوند إن‌شاء‌الله دل‌های داغ‌دیده و غمگین شما را خودش تسلی بدهد. اگر ما به حوزه‌ی آن شهادت و شهید و خانواده‌ی شهید نزدیک می‌شویم برای خاطر خودمان است. بنده خودم احساس احتیاج می‌کنم. برای ما افتخار است که هرچه می‌توانیم به این حوزه‌ی شهادت و این شهید خودمان را نزدیک بکنیم.
 
چند روز پیش توفیق زیارت مقبره‌ی این شهید را پیدا کردیم. پنج‌شنبه‌ی گذشته رفتیم آن‌جا و قبر مطهر ایشان و آن همرزم و همراهشان- شهید یزدان‌پرست- را زیارت کردیم. إن‌شاءالله که خداوند درجاتشان را عالی کند و روزبه‌روز برکات آن وجود با برکت را بیشتر کند.
 

 
  

کارهایی که ایشان داشتند إن‌شاءالله نباید زمین بماند. إن‌شاءالله برای روایت فتح یک فکر درست و حسابی شده است که ادامه پیدا کند. نباید بگذارند که کارهای ایشان زمین بماند. این کارها، کارهای باارزشی بود. ایشان معلوم می‌شود ظرفیت خیلی بالایی داشتند که این‌قدر کار و این‌همه را به‌خوبی انجام می‌دادند. مخصوصاً این روایت فتح چیز خیلی مهمی است. شب‌هایی که پخش می‌شد من گوش می‌کردم. ظاهراً سه- چهار برنامه هم بیشتر اجرا نشد.
 
حالا یک مسئله این است که آن کاری را که ایشان کرده‌اند و حاضر و آماده است، چگونه از آن بهره‌برداری بشود. یک مسئله هم این است که کار ادامه پیدا کند. آن روز که ما از این آقایان خواهش می‌کردیم و من اصرار می‌کردم که این روایت فتح ادامه پیدا کند، درست نمی‌دانستم چگونه ادامه پیدا کند. بعد که برنامه‌ها اجرا شد، دیدیم همین است. یعنی زنده کردن ارزش‌های دفاع مقدس در خاطرها. آن خاطره‌ها را یکی یکی از زبان‌ها بیرون کشیدن و آن‌ها را به تصویر کشیدن و آن فضای جنگ را بازآفرینی کردن. این کاری بود که ایشان داشت می‌کرد و هرچه هم پیش می‌رفت، بهتر می‌شد. یعنی پخته‌تر می‌شد. چون کار نشده‌ای بود. غیر از این بود که بروند در میدان جنگ و با رزمنده حرف بزنند. آن کار خیلی آسان‌تر بود. این کار هنری‌تر و دشوارتر و محتاج تلاش فکری و هنری بیشتری بود. اول ایشان شروع کرد و بعد کم‌کم بهتر و پخته‌تر شد. 
من حدس می‌زنم اگر ایشان زنده می‌ماند و ادامه می‌داد، این کار خیلی اوج پیدا می‌کرد. حالا هم باید این برنامه دنبال شود. تازه در همین میدان هم منحصر نیست. یعنی بازآفرینی آن فضا از راه خاطره‌ها یکی از کارهاست. در باب جنگ و ادامه‌ی "روایت فتح" کارهای دیگری هم شاید بشود انجام داد. حیف است که این کار تعطیل شود. 
من خیلی خوشحال شدم از این که زیارتتان کردم.

لینک مطلب در KHAMENEI.IR

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۵۰

                                

ابراهیم حاتمی‌کیا با اشاره به اینکه روز یکشنبه به دلیل انتشار نظرسنجی مردمی محبو‌ب‌ترین فیلمسازان جامعه و دیدار با مقام معظم رهبری برایش روز خوبی بوده است گفت: در انتخابات کشورمان و مقایسه واکنش مردم و آنچه در سایت‌ها می‌آید می‌توان فهمید نباید به این سایت‌ها توجه کرد. باید به خاطر داشته باشیم گمراه نشویم و از آنچه باید بگوییم دست نکشیم.

 

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، همایش تصویر قلم به منظور ردیابی اندیشه‌های سید شهیدان اهل قلم در آثار 20 سال اخیر سینمای داستانی و مستند ایران عصر روز سه‌شنبه 26 فروردین با حضور علیرضا رضاداد، حمید بهمنی حبیب‌الله بهمنی، جمال شورجه، مسعود ده‌نمکی، وحید جلیلی، نرگس آبیار، محمدحسین قاسمی، محمود گبرلو، پژمان لشکری‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا در فرهنگسرا اندیشه به همت مؤسسه شهید آوینی برگزار شد.

براساس این گزارش، در بخش پایانی این مراسم از بانو افشار مادر شهیدان علی اکبری، نرگس آبیار، محمد حسین قاسمی،مسعود ده‌نمکی،سید محمود رضوی،پژمان لشگری‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا سازندگان فیلم‌های شیار 143،معراجی‌ها و چ با حضور حمیدرضا مقدم‌فر،حمید بهمنی، علیرضا رضاداد،ودود حیدری،مجید قلی‌زاده،مجتبی امینی و جمال شورجه تقدیر شد.

ابراهیم حاتمی‌کیا که به اصرار مجری مراسم پای تریبون قرار گرفت در سخنانی گفت: طی مدت گذشته به خواست دوستان برخی از حرف ها را زدم که فحش و جیغ های بسیاری را برای من به همراه داشت که البته باید خدا را شکر کنم. برای سخنرانی در چنین مراسمی آماده نبودم، اما باید بگویم که همیشه دوست داشتم با بچه های هنرجو در موسسه شهید آوینی صحبت کنم، اما برای صحبت کردن شرطی را گذاشته ام که در حال حاضر عملی نیست، قول می دهم که بعدها با این هنرجویان صحبت کنم.

وی با اشاره به خاطره ای مربوط به هشت سال پیش بیان کرد: یادم هست که هشت سال پیش بود که سفری به کرمان داشتم در آنجا یک گروه هشت نفره از من خواستند تا با هم گپ بزنیم، به آنها گفتم اگر جمع خصوصی است و خبرنگاری در آن نیست حرف می زنم که آنها نیز تاکید کردند که یک جمع کاملا خصوصی است، من نیز صحبت هایی در این جمع کردم که در نهایت به اعتراض من به حضور افرادی مانند ایرج قادری در سینمای ایران کشیده شد، هرچند قصد شخصی نسبت به این سینماگر نداشتم، اما در نهایت دو روز بعد زمانی که به تهران رسیدم دیدم تمام صحبت های من تیتر یکی از روزنامه های کشور است.

کارگردان فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» ادامه داد: خیلی دوست ندارم که در سایت‌ها دیده شوم اما برخی از حرف ها را باید گفت و باید تاکید کنیم که از کجا آمده ایم، برای چه آمده ایم و چه می خواهیم بگوییم و این همان چیزی است که بچه های هنرجوی سینما باید بدانند. در این روزها نقدهای بسیاری از فیلم «چ» می خوانم، نقدهایی که کمتر به زبان دلسوزانه حرف زده اند و بیشتر بر پایه تکنیک استوار بوده است، چنین نقدهایی بیشتر به خاطر درگیر شدن با ظرف موضوع است که البته در جای خود اهمیت دارد ولی قبل از هرچیز باید بدانیم برای چه آمده ایم.

وی ادامه داد: در اوج جوانی زمانی که وارد فضای سینمای ایران شدیم جنگ بود، فضا برای فعالیت مشخص بود و چنین فضایی شرایط برای کار کردن را برای ما فراهم می کرد، اما جوانانی که امروز وارد سینما می شوند کار کردن در چنین فضایی برایشان کمی سخت‌تر است و فضای فعالیت آن ها درست مانند زمانی است که بچه های روایت فتح در دوره پس از جنگ وارد کار شدند، هرچند این گروه تمام تلاش خود را کرد تا به سراغ بچه های جنگ بعد از پایان جنگ برود، اما در نهایت یک غم نوستالوژیک ما را گرفت.

این کارگردان سینمای ایران خاطرنشان کرد:آنچه که من بعد از شهادت سید مرتضی آوینی نسبت به روایت فتح معتقد بودم، این بود که باید وارد مباحث روز شوند، بروند به دنبال بچه های جنگ و ببینند که حرف آنها بعد از جنگ چیست، اما گفتند موانع و خط قرمزهای بسیاری در رابطه با این مسئله وجود دارد که در نهایت فرود روایت فتح آغاز شد، البته الان نمی دانم که روایت فتح در چه شرایطی قرار دارد چون آن را دنبال نمی کنم.

حاتمی کیا گفت: هنرجویان باید بدانند که ورود به چنین حوزه ای کار بسیار سختی است، اگر سخت نبود که همه وارد می شدند. مدرسان باید بدانند که در هنگام تدریس باید جهت را مشخص کنند که هنرجو را برای جشنواره ‌ها تربیت می ‌کنیم یا برای ایران اسلامی خودمان. البته همه اینها به جایی برمی ‌گردد که زیر ساخت‌ ها چگونه شکل می ‌گیرد و آن نسلی که باید از این‌جا شکل بگیرد باید با همت و بی تعارف پای حرفها بایستند و از هجمه‌ای که هستند نترسند.

کارگردان فیلم سینمایی «چ» همچنین با اشاره به نظرسنجی انجام شده و انتخابش به عنوان محبوب‌ترین فیلمساز از سوی مردم تاکید کرد: در ابتدا باید از وزارت ارشاد که این  نظرسنجی‌ را درباره سینما و محبوب‌ترین سینماگران انجام داده است، تشکر کنم. پریروز برای من روز خوبی بود چون صبح آن روز فهمیدم به‌ خاطر فیلم «چ» می‌توانم خدمت آقا برسم و در مراسمی سر وقت نماز خیلی نسبت به من و فیلم «چ» محبت داشتند و با چهره‌ای بشاش راجع به این فیلم توضیح دادند و نسبت به چمرانی که ساخته شده است بسیار هم علاقه ‌مند بودند و گفتند همان چمرانی بود که من می‌شناختم. علاوه برآن متوجه شدم که در نظرسنجی وزارت ارشاد از مردم، فیلم من بهترین فیلم انتخاب شده که در روزنامه‌ ها هم رفت.

کارگردان فیلم سینمایی «دیده بان» بیان کرد: ده نمکی در چنین شرایطی فحش‌خورش ملس است، اما من تازه وارد این گونه فضا شده ام. چنین فضایی آدم را گمراه می کند اما لازم است که گمراه نشویم. باید بدانیم که این صندلی‌نشین های پای کیبردها، سپاه بزرگی نیستند و تنها جنجال‌های آنها بزرگ است. این گروه از افراد، شبیه «خونه تیمی» هستند و باید بدانند که این فضایی که در اینترنت ایجاد کرده اند هیچ راهی به جامعه ندارد.

حاتمی کیا در پایان سخنان خود گفت: در انتخابات کشورمان و مقایسه واکنش مردم و آنچه در سایت‌ها می‌آید می‌توان فهمید که نباید به این سایت‌ها توجه کرد. باید به خاطر داشته باشیم گمراه نشویم و از آن چه که باید بگوییم دست نکشیم.


لینک منبع: خبرگزاری فارس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۸