آینه جادو

آینه جادو
در آینه رسانه

۳ مطلب با موضوع «بخش عمومی :: معرفی کتاب (رمان، نمایشنامه و...)» ثبت شده است



دل نوشته:

رفته بودم داخل یکی از این فروشگاه های کتاب -که داخل پارک ها یا اماکن عمومی می زنند و معمولاً کتابهای زرد دارن!- داشتم به بهانه ی اون اسم "رمانِ" بزرگی که سردرِ فروشگاه زده بودن، دنبال حداکثر یکی دوتا کتاب خوب می گشتم! خلاصه سرتون رو درد نیارم...چشمم به دوتا کتاب از شهید آوینی خورد، یکیشون همین کتاب بود. طبق معمول یه جا از کتاب رو باز کردم و تورقی زدم؛ دیدم جالبه اومدم اول کتاب، ایستاده شروع کردم به خوندنش، 120صفحه (60-70 صفحه متن) بیشتر نبود. اما فوق العاده بود. هم متنش، هم عکس هاش! برای اونایی که شخصیت شهید آوینی براشون جالبه، باید بگم با خوندن این کتاب خیلی حال می کنین. یه لذت خاصی داره. برای من که داشت... (البته بعدش کتاب رو خریدما؛ که یه حرکت فرهنگی هم کرده باشیم...!)

کتاب «تکرار یک تنهایی» جستارهایی از حیات سید مرتضی آوینی به کوشش محمدعلی صمدی در مجموعه یاران ناب انتشارات یا زهرا منتشر شده است. این کتاب در برگیرنده 26 یادداشت از دوستان و نزدیکان آوینی است که مستند به مصاحبه و هم کلامی با مجاوران و آشنایان سید مرتضی آوینی است که گردآورنده در برخی از آنها حضور داشته است و در برخی نقشی نداشته است و تنها از منابعی دیگر گزیده یا تلخیص کرده است. 

گردآورنده آنطوری که در مقدمه ذکر کرده است چون قصد زندگی نگاری و سرگذشت نویسی نبوده در گزینش مطالب تنها بریده هایی را که یادآور تنگناها و غربت آوینی بوده است را به منظور ادراک بهتر و ژرف‌تر از احوالات او آورده است.

نیمی از این کتاب 120 صفحه‌ای عکس است و به گونه‌ای آلبوم تصویری به شمار می‌آید و عکس‌ها از آرشیو نشر یا زهرا گردآوری شده است.

از افرادی که مطالبی از آنها در این کتاب آمده است می‌توان به اصغر بختیاری، محمدعلی فارسی، مهدی همایون‌فر، یوسفعلی میرشکاک، هدایت‌الله بهبودی، شهرزاد بهشتی و ... اشاره کرد.

کمی از کتاب:

تا تـوانستند بـرایش حاشـیه سـاختـنـد. حتـی نزدیکانش به او می گفتند: فلانی! ببین این هم یه بازی جدید است. این بازی ها را درمی آوری که خودت را نشان بدهی.

یادم هست نشسته بودیم برای مونتاژ تصاویری که خودش به عنوان مصاحبه گر در تصویر بود، معنی هم نداشت که نباشد. چه بسا در بعضی جا ها عمد داشت که خودش حضور داشته باشد. این را گذاشتند به حساب این که تو می خواهی بگویی من همان هستم که زمان جنگ بودم. آن زمان نبودی، الآن یک فرصتی پیدا کردی به اسم جنگ که می خواهی خودت را معرفی کنی و بگویی من هم فیلم ساز بودم و فیلم ساختم...


پوستر بالا از سایت «کتاب بخوانیم» است و متن (سیاهِ) فوق، بخشی از متن معرفی کتاب از سایت «دیده بان» می باشد که لینک هر دوصفحه را به رسم امانت، اینجا آورده ایم.



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۰


بخشی از کتاب:

از جمله کارهایی که باید بکنید، یکی این است که مخاطب خودتان را خلق کنید. اگر به فکر این باشید که که مخاطب جبهه مقابل را تصرف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلید کار جبهه مقابل بپردازید.
بعضی از عناصر جبهه خودی، که مثلاً داستان می نویسند یا فیلم می سازند، با این خیال که مخاطبین جبهه مقابل را جذب کنند، به مسائلی میپردازند که نویسنده یا فیلمساز جبهه مقابل به آن پرداخته است. این کار، به هیچ وجه صحیح نیست؛ چون به سایش در جبهه خودی کمک میکند.
اگر دشمن ما با تکرار یک حرف، گوش ها را با آن آشنا میکند ما نباید مجبور شویم حرفی را که او می خواهد، تکرار کنیم. آیا ما هم باید برای عقب نماندن از او در قصه و شعر و فیلم و فیلم  نامه از وضع موجود انتقاد کنیم؟ چرا انتقادی کنیم که به معنای عیب جویی، ایراد گیری و نیش زدن است؟! چرا به خودمان نیش بزنیم؟! اگر وضع موجود اشکالی دارد همت بگماریم تا اشکال را برطرف کنیم. چرا خرابش کنیم؟ ما نباید به خودرویی که در گردنه نفس گیری ناله کنان بالا میرود، حرکتش کند و مشکلی دارد سنگ بزنیم چون اگر سنگ بزنیم متوقف می شود. باید به آن خودرو کمک کنیم و هلش بدهیم که بالا برود.
من اصلاً نمی گویم مخاطبتان یک عده خوب باشند مخاطب شما همه بشریتند “وَ ما أرسَلناکَ إلّا کافه لِلنّاس”(سبا ۲۸) نمی گویم که شما یک مشت حزب اللهی مؤمن را پیدا کنید آنها را آهسته و خصوصی بیاورید حرفهایی به آن ها بزنید و سپس ولشان کنید بقیه هم خودشان بروند. من میگویم شما مشخصه خودتان در پیامتان را حفظ کنید و بگذارید کسانی که مخاطبتان قرار می گیرد این طعم برایشان خوشایند باشد.
همان کاری که پیامبران و مصلحین دنیا کردند. والا اگر قرار باشد با دست خودمان دور خودمان دیوار بکشیم که واویلاست.


پوستر و متن بالا از سایت «کتاب بخوانیم» انتخاب شده است که نشان این سایت نیز از پوستر کتاب برداشته نشده تا شما با سایتی خوب، جهت معرفی کتاب آشنا شوید و تا امانت داری کرده باشیم در انتقال مطالب!


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۵:۳۹



نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است.


بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول می‌کند؛ ابتدا به ذهن می‌رسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواسته‌اند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم می‌شود «نامیرا» ریشه در مفهومی عظیم و دیرینه دارد. مفهومی که  با باورهای ما در رابطه با ماجرای عاشورا و نهضت سرخ حسین و ادامه ی آن در طول تاریخ ارتباط دارد...


«نامیرا» داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد و نویسنده‌ی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده‌ی کتاب را به سبک رمان‌های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می‌کند، تصویرسازی می‌کند، شخصیت‌ها را یک به یک وارد داستان می‌کند، آن‌ها را معرفی می‌کند و با داستان پیش می‌برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی نشده و البته از عقبه‌ی تحقیقی درستی بهره برده است.


نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای کاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» می‌دیدیم تا باورمان شود در کوفه‌ای که ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیه‌السلام ارسال می‌شود چطور یکباره ورق بر می‌‌گردد و آدم‌هایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکه‌های پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را ‌کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابن‌زیاد شدند؟


آن وقت بود که می‌فهمیدیم که آن افرادی که از سردرمداران دعوت امام به کوفه بودند و سعی می‌کرد سپاهی برای امام تهیه کنند، چگونه با یک جلسه نشست و برخاست با والی خناس کوفه یک شبه از دوست به دشمن تبدیل می‌شوند و سعی و همتش را بر این می‌گذارد که مقابل یاران امام حتی اگر از قوم و عشیره شان باشد، بایستند؟


«نامیرا» یک مشخصه‌ی بارز دارد. نامیرا یک دوره‌ی فتنه‌شناسی است برای کسانی که در پی حق هستند و می‌خواهند بدانند که حق و باطل چگونه جابه‌جا می‌شوند که حتی خواص دوران -چه بسا با سابقه بسیار در جهاد با کفار- تردید می‌کند که چرا پسر پیامبر به مقابله با یزید برخاسته است؟


«نامیرا» داستان عاشقانه هم دارد و نویسنده آگاهانه درام و رمانس را در کتابش خوب پرداخته است. «عشق» در نامیرا عشق بازاری نیست ...... که پیوند میان دو شخصیت داستان از سر حب علی و حسین علیهماالسلام است.


در داستان کسانی را می‌بینیم که در لحظه‌های آخر به کاروان امام می‌رسند و البته چه خوش می‌رسند. اینان مدیون یک لحظه محاسبه‌ی درست هستند تا بسوی امام بروند و البته می‌روند و می‌توانند با امام باشند.


داستان «نامیرا» تمامی ندارد اما تو باید تا انتهای کتاب بخوانی تا حس کنی چرا «اَنَس بن‌حارث کاهلی» خیلی قبل‌تر از واقعه‌ی عاشورا در کربلا به انتظار امامش نشسته است. اَنَس این‌قدر افق بلندتری دارد که  به «عبدالله بن‌عمیر» هم هشدار می‌دهد حرامیان و مسلمانان و مشرکان به زودی یکی می‌شوند! و بر بهترین خلق خدا هجوم می‌آورند.


آثار فاخر ادبیات دینی در انتشارات «کتاب نیستان» یک رویکرد ماندگار خواهد بود. جریانی آهسته ولی با چگالی جدی جریان‌سازی در ادبیات انقلاب اسلامی ایران. 


متن بالا از بخش معرفی کتاب، در «سایت رهبری» است که با اندکی تغییر و حذف نام برخی از شخصیت های داستان برای دوستانی که می خواهند از جزئیات داستان مطلع نشوند تا بعداً آن را بخوانند گردآوری شده!

لینک صفحه اصلی متن


بخشی از کتاب نامیرا به انتخاب نویسنده را از ایـــــنجا بخوانید.

(البته اگر میخواهید کتاب را بخوانید پیشنهاد نمی کنم بخشی از کتاب را بخوانید!)

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۳