بسم الله الرحمن الرحیم
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ
نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
آیه 21- سوره حشر
اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم حتما آن را از ترس خدا ذلیل و متواضع و شکافته می دیدی. و این مثال ها را برای مردم می زنیم شاید بیندیشند. (ترجمه آیت الله مشکینی)
اندیشه... در احوالات خودمان.... اولین احساسی بود که بعد از دیدن "رسوایی" به من دست داد! "رسوایی" یک فیلم منسجم نبود! روایت داستانی قوی هم نداشت! اما حرف های زیادی برای گفتن داشت... ولی حیف که مسعود ده نمکی هنوز معلومات کافی برای روایت اثر را ندارد، بنده خدا خودش هم میگوید، و در خبر ها شنیدم که گویا از حاتمی کیا هم کمک گرفته تا بتواند بر اساس ساختار، متن بنویسد.(راست و دروغش پای خودشون! )
ولی درکل با فیلم برداری اش؛ با خیلی چیز های تکنیکی اش مشکل دارم.... اما میخواهم بر تمامی آنها چشم ببندم!! دوست دارم حالا که کسی به مسائلی قابل تأمل در این سینما پرداخته و از سینما (به عنوان یک وسیله که مأموریت انتقال پیام را دارد) درست استفاده کرده، به حرفش گوش دهم...
خوشحالم که بالاخره کسی به فکر بیان این مسائل افتاد... البته در این مورد و در این مدیوم فقط از عهده ی شخصی چون ده نمکی بر می آمد!! همانطور که خودش در نشست خبری فیلمش در برج میلاد در پاسخ به کسانی که مدعی شدند وی به راحتی برای هر فیلمی می تواند مجوز ساخت بگیرد گفت: "ساخت این فیلم ها مجوز نمی خواهد به قولی جگر می خواهد"!
ده نمکی شاید نتواند منتقدان را راضی نگه دارد، شاید به قول عده ای حرفش را توی صورت بیننده، مستقیم پرتاب بکند و نتواند حرفش را در لفافه بیان کند «تا تماشاگر را با لذت کشف و همزاد پنداری در فیلمش همراه سازد»!!!؛ اما این دلیلی نمیشود که او حرفش را نزند...
همین که او توانسته جوانی را که به قیافه اش هم نمی خورد خوشش بیاید از کنار یک «مُلا» رد بشود(!) و وقتیکه اول فیلم با آیه قرآن، شروع میشود میگوید: «اَوو»، جوری تا پای فیلم بکشاند که در انتهای فیلم میخکوب شده و جیک نمی زند؛ یعنی او کارش را انجام داده...
حالا شما بروید فریاد بزنید فیلم باید حتماً درچارچوب تعریف شده ساخته شود! بگویید فیلم ضعیف است، مگر ما از یک فیلم چه میخواهیم...
فیلمی که از دل برخیزد، بر دل هم مینشیند.
این بخش از نامه ی حاج صادق آهنگران خطاب به ده نمکیست (بعد دیدن فیلم آن را در اینترنت دیدم) که واضح و زیبا میگوید: " ...خاطرم هست در دوران هشت سال دفاع مقدس برخی عزیزان با مراجعه به من نسبت به اشعاری که میخواندم که عمدتا توسط استاد حبیبالله معلمی سروده میشد، نقد داشتند.
معتقد بودند اشعار فاقد مؤلفههای جدی هنری است آنها پیشنهاد میکردند به جای این اشعار ساده از اشعار شعرایی که از نظر قوت شعر در سطح بالا باشند بخوانم تا مثلاً فخامت و صناعات و بدایع شعر در خواندههایم بیشتر نمایان شود. شاید از نظر اصول ادبی حرف آنها درست هم بود.
اما شاعر اشعار من حبیب الله معلمی یک کشاورز سادهای در اهواز بود و زبان شعر او همچون رسم و پیشهاش یک زبان ساده و همه فهم و بدور از صناعات پیچیده ادبی داشت و این بیان با ذهن و دل مخاطبی که بعضا از دور افتادهترین روستاها و از پایینترین اقشار به جبهه آمده بود سخت نزدیک و آمیخته و قابلپذیرش بود و به سرعت مفهوم و منظور شاعر و خواننده به مخاطب القا میشد..."
بله آقای ده نمکی؛
فیلمت پیچیده نبود، میشد خیلی از جاهای آن را حدس زد، اما به دل من که نشست...
وبخاطر همین است که از همه ی مشکلات "رسوایی" چشم پوشی میکنم و از سازنده اش تشکر...
این متن، یک نقد نیست، که یک تشکر است!
یک تشکر، از طرف یک مخاطب معمولی! که خیلی وقت بود تعریفش از سینما عوض شده بود! که خیلی وقت بود فکر میکرد باید حتما فیلمی ببیند که بر اساس معیارها ساخته شده باشد! نحوه ی روایت داستان در آن به بهترین نحو و با انواع چالشها باشد تا به او مزه کند! فکر میکرد حتماً نماها باید براساس قواعدی که وجود دارد تنظیم شود تا فیلم بشود فیلم! تا همه منتقدین از آن تمجید و تعریف کنند... داشت یادش میرفت که اصلاً سینما برای چه بوجود آمده... و متاسفانه امروزه دارند چگونه از آن استفاده میکنند ویا حتی چگونه آن را بررسی میکنند...
آقای ده نمکی؛ از نظر من شما پیشرفت کردید، و این خوب است! انشاالله در فیلم بعد، کاری کنید که نیاز به چشم پوشی نداشته باشد!
دوست دارم آخر متن رو هم با آیه ای به پایان ببرم که هر وقت حاج آقای رسوایی رو میبینم به یادش میفتم؛ امیدوارم کمکون کنه در پیدا کردن راه:
... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً ...
سوره مائده – آیه 32
... هر کس انسانی را جز برای قصاص نفس یا فسادی که در روی زمین کرده بکشد (یا از اسلام به کفر درآورد) چنان است که گویی همه مردم را کشته (و گمراه ساخته و در جهنمی مخصوص قاتلان بی گناهان خواهد بود) ، و هر کس انسانی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد یا از کفر به اسلام آورد) گویی همه مردم را زنده کرده (و هدایت نموده) است... (ترجمه آیت الله مشکینی)
صدق الله العلی العظیم