سینما؛ صنعت یا هنر؟!
به نام خدا
به منظور پرداختن به این موضوع به نظر می رسد ابتدا می بایست تعریفی را از صنعت ارائه نمود و از نگاه خالقان آن به این موضوع پرداخت.
اندیشمندان غربی صنعت را اینگونه تعریف می نمایند : اگر تمام فعالیتهای اقتصادی را که با تولید کالا و خدمت با استفاده از ماشینآلات و تجهیزات ساخته دست بشر سر و کار دارد، به عنوان یک کل تصور کنیم، هرصنعت، زیرمجموعهای از این کل است که تعداد زیادی از فعالیتهای مشابه را شامل میشود. صنعت، در کنار معدن و کشاورزی تقریباً تمامی فعالیتهای تولیدی یک جامعه را در بر میگیرد و نقش حیاتی در پیشرفت اقتصادی کشورها ایفا میکند.و بطور کل می توان به مجموعه تمام واحد هایی که در تولید، توزیع یا مصرف یک محصول یا یک دسته از محصولات مشابه فعالیت می کنند صنعت گفت.
همانگونه که مشاهده می گردد صنعت وابستگی به ذات به اقتصاد دارد .
این ذات را می توان در تمام وجوه غربی از صنعت و کشاورزی و سیاست تا فرهنگ جستجو نمود و اقتصاد را در اصل می توان بخش جدا ناشدنی تعاریف غربی از موضوعات دانست و بواقع این استراژی لیبرال غربی ایست که تمدنی بر پایه اقتصاد (به معنی رسیدن به سود بیشتر) را پایه نهاده است
غرب با تمام توسعه و تکامل خود در امور صنعتی متاسفانه پاسخ گو نیاز های بشر امروزی نیست و ظروف برآمده از این تفکرجوابگوی بیان مفاهیم عمیق بشری نمی باشد
و این بر می گردد به تفکر اقتصاد گرای غربی که سبب جامعه ای با میل های پست زمینی گشته و این تفکر است که نیاز های مادی بشر را اولی بر تمام نیاز های او می داند و شناخت انسان را جز در آزمایشگاه های علوم تجربی خود باور ندارد.
بنظر میرسد سینما در نگاه حداقلی وسیله ای جهت القای فرهنگ اقتصاد محور غربی به جوامع بشری است .که می توان متصور شد هم اکنون خود(سینما) نیز گرفتار این موضوع گشته است.
حال چگونه می توان توقع داشت تمدن غرب که مقصد تمام موضوعات خود را به سوی اقتصاد میل داده ،مفاهیم را در قالب هنر منتقل نماید و نه صنعت!
مباحثی که مطرح گردید این سوال را ایجاد می نماید که "هنر و بخصوص سینما آیا می تواند دست آوردی اقتصادی برای پدید آورندگان اثر به ارمغان آورد؟"
پاسخ آن مثبت است
و موضوع را دقیقا می توان در تعریف این دو جمله خلاصه نمود
سینما می تواند در آمد زا باشد ، ولی شایسته نیست جهت در آمد زایی مورد استفاده قرار گیرد
این آن نکته ایست که بدان باید توجه داشت و هدف هنر(البته به عنوان وسیله) را در حالت متعالی آن چیز دگر باید تعریف نمود . هنر با محتوای الهی می تواند پرواز دهنده ی انسان به اوج باشد وزیبایی و لطافت هنر نیز به خاطر این خصلت مهم آن است.
* البته بحث است بر روی مظروف های مختلف هنر و این را باید پذیرفت که هر ظرف محدودیت های برای انتقال مفاهیم دارد.
والسلام
« تولید فیلم های سینمایی و تلوزیونی ، مستند عامی و تاریخی و اجتماعی که به نیت اعتلای فرهنگ اسلامی و تربیت دینی باشد ، مستحب است و در شرایط ضروری واجب کفایی است . »
حالا واقعا چند تا از فیلم سازای ما نیتشون بالا بردن سطح فرهنگ اسلامیه ؟
واقعا این فیلمایی که بعضی وقتا از نگاه کردن به پستر تبلیغاتیشون خجالت میکشی ، نیت از ساختنشون فرهنگ اسلامیه ؟ یا فقط برای همون منافع اقتصادیه؟
خدا کنه باشه ، که اگه ، اگه نباشه . . . . . . .
یادمون باشه : « در صورت لزوم واجب کفاییه »