آینه جادو

آینه جادو
در آینه رسانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «khamenei.ir» ثبت شده است


"اینها را بسازید" نام بسته ای چندرسانه ایست که توسط KHAMENEI.IR منتشر شده و در آن به موضوعاتی که رهبرانقلاب به فیلمسازان برای ساختن آن توصیه کردند می پردازد.

برای دسترسی و مشاهده بسته چندرسانه ای اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده "اینفوگرافیکِ اینها را بسازید" روی تصویر زیر کلیک کنید.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۲۳

                                


... هنر دینى به‌هیچ‌وجه به معناى قشریگرى و تظاهر ریاکارانه‌ى دینى نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینى به وجود نمى‌آید. اى بسا هنرى صددرصد دینى باشد، اما در آن از واژگان عرفى و غیردینى استفاده شده باشد. نباید تصوّر کرد که هنر دینى آن است که حتماً یک داستان دینى را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینى - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند. هنر دینى آن است که بتواند معارفى را که همه ادیان - و بیش از همه، دین مبین اسلام - به نشر آن در بین انسانها همت گماشته‌اند و جانهاى پاکى در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد...

هنر دینی آن چیزیست که عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی کند؛ این می شود هنر دینی، ولو شما هیچ اسمی از دین، هیچ آیه ای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال این هنرتان نیاورید... مِن باب مثال در سینما یا تئاتر؛ می توانید رساترین سخن را شما بیاورید در همین هنر های نمایشی، این خواهد شد یک هنر دینی...


برای شنیدن شاخصه های هنر دینی از نگاه رهبری اینجا کلیک کنید. 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۲۷

بسم الله الرحمن الرحیم


سایت «KHAMENEI.IR» به مناسبت نزدیک شدن به ایام جشنواره فجر، کلیپ صوتی به محوریت سخنان مقام معظم رهبری درخصوص شاخصه های هنر دینی منتشر کرده است که ما هم آن را بازنشر می کنیم.

فایل صوتی و بخشی از متنِ پیاده شده در همین صفحه...

امیدواریم به خوبی از آن استفاده کنید...


دریافت فایل شاخصه های هنر دینی در کلام رهبری

با کیفیت بالا- حجم: 8/5 Mb


بخشی از متن این کلیپ:

*     نکته دیگرى که آن را یادداشت کرده‌ام و در بیانات آقایان هم مطرح شده بود، بحث هنر دینى است. من مى‌خواهم این را عرض کنم که هنر دینى به‌هیچ‌وجه به معناى قشریگرى و تظاهر ریاکارانه‌ى دینى نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینى به وجود نمى‌آید. اى بسا هنرى صددرصد دینى باشد، اما در آن از واژگان عرفى و غیردینى استفاده شده باشد. نباید تصوّر کرد که هنر دینى آن است که حتماً یک داستان دینى را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینى - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند. هنر دینى آن است که بتواند معارفى را که همه ادیان - و بیش از همه، دین مبین اسلام - به نشر آن در بین انسانها همت گماشته‌اند و جانهاى پاکى در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینى است. اینها حقایقى است که همه پیامبران الهى براى آوردن آنها به میان زندگى بشر، بارهاى سنگینى را تحمّل کردند. نمى‌شود ما این‌جا بنشینیم و تلاشهاى زبده‌ترین انسانهاى عالم را - که مصلحان و پیامبران و مجاهدان راه خدا بودند - تخطئه کنیم و نسبت به آن بى‌تفاوت بگذریم. هنر دینى این معارف را منتشر مى‌کند؛ هنر دینى عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفى مى‌کند؛ ولو شما هیچ اسمى از دین و هیچ آیه‌اى از قرآن و هیچ حدیثى در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلاً هیچ لزومى ندارد که در محاورات سینمایى یا در تئاتر، نام و یا شکلى که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینى باشد؛ نه. شما مى‌توانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهاى نمایشى بیاورید. در این صورت به هنر دینى توجّه کرده‌اید.


آن چیزى که در هنر دینى به‌شدّت مورد توجّه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هویّت انسان و جامعه قرار نگیرد. جامعه ما بعد از پیروزى انقلاب اسلامى احساس هویّت کرد؛ یعنى شخصیت خودش را باز یافت. ما به عنوان جزء نودونهم در امواج حرکات جهانى، غرق و گم بودیم. انقلاب ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. انقلاب به ما آموخت که یک ملت مى‌تواند در اساسى‌ترین مسائل جهانى، سخن و موضعى داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجّه به این‌که قدرتمندان و قلدرهاى عالم چه مى‌خواهند، ابراز کند و پاى آن بایستد. ارزش یک ملت در جامعه بین‌الملل به این چیزهاست، نه به دنباله‌روى کورکورانه؛ آن هم نه از چیزهاى خوب، بلکه از نقاط منفى. براى یک ملت، بله‌قربانگوى دولتهاى گردن کلفت‌تر و قویتر و ثروتمندتر بودن، ارزش نیست؛ این را انقلاب به ما داد؛ این به برکت اسلام به ما رسید. امروز هم با قدرتِ تمام، نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران در صحنه جهانى به عنوان یک ملت شجاع که در زمینه مسائل گوناگون صاحب ایده‌اند، مطرحند. درعین‌حال ما بیاییم با کمک هنر خود، دائماً از کنار این معنا بساییم، یا آن را به انواع حرفها و لجنها آغشته کنیم. این درست است؟ هنر نباید در این جهت قرار گیرد.

بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر - ۱۳۸۰/۰۵/۰۱

 

*     اهمیت این هنر، مسئولیت شما را هم بالا مى‌برد. من این را مى‌خواهم عرض بکنم؛ یعنى شماها یک مسئولیت سنگینى دارید. همان‌طور که دوستان گفتند، هیچ‌کس به شماها دستور نداده که بروید کارگردان یا سینماگر بشوید، این میل، استعداد و شوق شما بوده که وارد این میدان شده‌اید؛ اما حالا که وارد شده‌اید، این مسئولیت را بپذیرید. شما مى‌توانید خیلى اثر بگذارید. ببینید! من وقتى به یک واعظ، یک روحانى و یک نویسنده‌ى کتاب دینى - که او هم یک روایتگر حقایق و معارف محسوب مى‌شود - خطاب مى‌کنم و مى‌گویم آقا شما مواظب حرف زدنت، مواظب لغتى که به کار مى‌برى و مطلبى که متناسب با زمان انتخاب مى‌کنى، باش؛ اگر حرفى را که اینجا نباید بزنى، زدى، یا باید بزنى، نزدى، و به خاطر حرف تو یک جوانى به دین بى‌اعتقاد شد یا یک حقیقتى از حقایق دینى را به خاطر گفتار تو کج فهمید؛ تو پیش خداى متعال مسئولى؛ من مى‌خواهم به شما بگویم، این تذکر به شما که برادر و خواهر عزیز ما هستید و این ابزار هنرى بسیار کارآمد در اختیار شماست، طبعاً با یک ضریب خیلى بالایى مضاعف مى‌شود؛ بگویم ده برابر؛ یقیناً بیشتر؛ یعنى شما ببینید تأثیر یک فیلم هنرىِ کارآمد در مقایسه‌ى با یک منبر چقدر فاصله دارد!

بیانات بیانات در دیدار جمعى از کارگردانان سینما و تلویزیون‌ - ۱۳۸۵/۰۳/۲۳

 

*    هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهّد دارد. کسى که قریحه هنرى دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهّد است. هنرمند تنبل و بى‌تلاش، هنرمندى که براى تعالى کار هنرىِ خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمى‌کند، در حقیقت به مسؤولیتِ هنرى خودش در قبال قالب عمل نکرده است. هنرمند باید دائم تلاش کند. البته ممکن است انسان یک وقت به جایى برسد که بیش از آن نمى‌تواند تلاش کند - بحثى نیست - اما تا آن‌جایى که مى‌تواند، باید براى اعتلاى قالب هنرى تلاش کند. این تعهّد در قبال قالب، بدون یک احساس شور و عشق و مسؤولیت - البته این شور و عشق هم مسؤولیت است؛ آن هم یک دست قوى است که انسان را وادار به کارى مى‌کند و نمى‌گذارد که احساس تنبلى و تن‌آسایى، او را از کار باز بدارد - به دست نمى‌آید.

علاوه بر این، تعهّد در قبال مضمون است. ما چه مى‌خواهیم ارائه بدهیم؟ اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمى‌شود هر چیزى را به مخاطب داد، فقط به صرف این‌که او نشسته و به حرفهاى ما گوش مى‌دهد. باید ببینیم به او چه مى‌خواهیم بدهیم. البته بحث این‌که ما وارد کدام دسته‌بندىِ سیاسى بشویم یا نشویم - این حرفهایى که بعضى از دوستان مى‌زنند - مسائلى است که شما باید از اینها عبور کرده باشید. اینها محلِ‌ّ کلام نیست؛ محلِ‌ّ کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبى را - به گمانم - از قول «رومن رولان» خواندم که گفته بود در یک کار هنرى، یک درصد هنر، نودونه درصد اخلاق؛ یا احتیاطاً این‌گونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقى نیست. اگر از من سؤال کنند، من مى‌گویم صددرصد هنر و صددرصد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صددرصد کار را با خلاّقیت هنرى ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالى و تعالى‌بخش و پیشبرنده و فضیلت‌ساز پُر کرد و انباشت. آن چیزى که دغدغه برخى آدمهاى دلسوز در زمینه مسائل هنرى است، این است که ما به بهانه آزادى تخیّل یا آزادى هنرى، فضیلت‌سوزى و هتک اخلاق نکنیم. این بسیار مهمّ است. بنابراین هنرِ متعهّد یک واژه درست است.

 

هنرمند باید خود را به حقیقتى متعهّد بداند. آن حقیقت چیست؟ این‌که هنرمند در چه سطحى از اندیشه قرار دارد تا بتواند همه و یا بخشى از آن حقیقت را ببیند و بشناسد، بحث دیگرى است. البته هرچه اندیشه و فکر و درک عقلانى بالاتر باشد، مى‌تواند به آن درک ظریف هنرى کیفیّت بیشترى بدهد. حافظ شیرازى صرفاً یک هنرمند نیست؛ بلکه معارف بلندى نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمى‌آید؛ بلکه یک پشتوانه فلسفى و فکرى لازم دارد. باید متّکا یا نقطه عزیمت و خاستگاهى از اندیشه والا، این درک هنرى و سپس تبیین هنرى را پشتیبانى کند. البته همه در یک سطح نیستند؛ توقّع هم نیست که چنین باشند. این در مورد همه‌ى رشته‌هاى هنرى صادق است. شما از معمارى بگیرید تا نقاشى و طرّاحى و مجسمه‌سازى و تا کارهاى سینما و تئاتر و شعر و موسیقى و بقیه رشته‌هاى هنرى؛ همین معنا در آنها وجود دارد. یک وقت شما معمارى را مى‌بینید که اندیشه‌اى دارد؛ یک وقت یک معمار از لحاظ اندیشه، لُخت و بى‌هویّت است و متّکى به فکرى نیست. اینها اگر بخواهند بنایى را ایجاد کنند، دو گونه طرّاحى مى‌کنند. اگر ساخت یک شهر را به دست دو نفر آدمِ این‌طورى بدهند، یک نیمه آن با نیمه دیگر به‌کلّى متفاوت خواهد بود. به‌هرحال این تعهّد، لازم است.

 

هنرِ ملتزم و متعهّد، یک حقیقت است و ما باید به آن اقرار کنیم. نمى‌توان رها و یله و بى‌هوا و با انگیزه‌هاى روزبه‌روز و احیاناً پایین و پست یا ناسالم، دنبال هنر رفت و سرافراز بود؛ چون آن ابتهاجى که در هنرمند وجود دارد - هنرمند بهجت ویژه‌اى دارد که با شادیهاى معمولى فرق دارد و در غیرهنرمند اصلاً دیده نمى‌شود - در صورتى حقیقتاً به وجود خواهد آمد که بداند دنبال چه چیزى مى‌رود و چه کار مى‌خواهد بکند، تا با هنرمندىِ خودش احساس رضایت و بهجت کند که آن کار را انجام مى‌دهد. در این صورت باید اخلاق انسانى، فضیلتها و معارف والاى دینى و الهى مورد توجّه باشند.

بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر - ۱۳۸۰/۰۵/۰۱


شما می توانید همه ی فایل های صوتی و تصویری موجود در بلاگ سینمایی آینه جادو را در سربرگ «صدا، تصویر، حرکت...» پیدا کنید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۵۰

بسم الله الرحمن الرحیم


بازنشر اینفوگرافیک تهاجم هالیوودی از سایت «KHAMENEI.IR» 

اینوگرافیک زیر به همراه فایل صوتی ضمیمه شده در خصوص هجمه های هالیوود از طریق هنر به مثابه ی ابزار علیه اسلام است که برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری در طول 23 سال گذشته می باشد.


برای دانلود نسخه باکیفیت عکس اینجا کلیک کنید و یا برای دیدن نسخه با کیفیت عکس، روی آن کلیک کنید.



فایل صوتی تهاجم هالیوودی

با کیفیت بالا- حجم: 9/09 Mb

شما می توانید همه ی فایل های صوتی و تصویری موجود در بلاگ سینمایی آینه جادو را در سربرگ «صدا، تصویر، حرکت...» پیدا کنید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۶

بسم الله الرحمن الرحیم


«توصیه به استفاده از هنر سینما جهت ترویج ادبیات دفاع مقدس» از پرتکرارترین توصیه‌های رهبر انقلاب در حوزه‌ی سینماست.

کلیپ صوتی «نوبت سینما» پیرامون همین موضوع است که به مناسبت ایام برگزاری جشنواره عمار و جشنواره فیلم فجر منتشر شده است و به بازخوانی بیانات رهبر انقلاب درباره لزوم استفاده از هنر برای روایت دستاوردهای دوران دفاع مقدس می‌پردازد.


فایل صوتی نوبت سینما

با کیفیت بالا- حجم: 8/6 Mb


برگرفته از سایت «KHAMENEI.IR»

شما می توانید همه ی فایل های صوتی و تصویری موجود در بلاگ سینمایی آینه جادو را در سربرگ «صدا، تصویر، حرکت...» پیدا کنید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۵

اثری که کارکرد روز ندارد ماندگار نیست!

*    صادق کرمیار پیش از این‌که نویسنده باشد، کارگردان است. شاید از همین رو رمانی نوشته که پُر است از شخصیت و فضا؛ دو عنصر بصری پُررنگ که در کل داستان امتداد یافته ‌است.

*    با کرمیار در حاشیه و پیرامون «نامیرا» گفت‌وگو کرده‌ایم. در پاسخ‌های او حرف‌هایی بود که دلش نخواست منتشر شود و نشد. همچنین حرف‌هایی هم بود که گفت تاکنون به هیچ‌کس نگفته ‌است.


   رمان نامیرا چطور شکل گرفت؟

*    سال ۱۳۷۹ یکی از دوستان شاعرم -آقای محمدرضا محمدی‌‌نیکو- گفت که داستان زندگی «عبدالله بن ‌عمیر» داستان جالبی برای کارکردن است. من منابعی را نگاه کردم و دیدم اطلاعات گسترده‌ای راجع به عبدالله موجود نیست. فقط این‌که مردی از قبیله‌ی بنی‌کلب بوده و دلش می‌خواسته با مشرکین و کفار بجنگد. وقتی می‌شنود امام حسین علیه‌السلام به کربلا آمده و ابن‌زیاد دارد لشکری را به آن‌جا می‌فرستد،می‌گوید جنگیدن با ابن‌زیاد برای من شیرین‌تر از جنگیدن با مشرکین است. این نکته‌ی خیلی مهم من را جذب کرد. من یک طرحی نوشتم و درباره‌ی کار تحقیقی‌اش با حجت‌الاسلام سید مجید پورطباطبایی صحبت کردم. ایشان گفت خیلی فکر خوبی است. قرار شد در مرکز پژوهش‌های صدا و سیما این را کار پیش ببریم. طرح را آن‌جا بردم و استقبال شد. بعد جلسات مشاوره‌ای گذاشتیم. منابع تاریخی معرفی کردند و من مطالعه و فیش‌برداری را شروع کردم.


 کل تحقیق را خودتان انجام دادید؟

*      بله، اما جاهایی که سؤال داشتم، می‌پرسیدم. بر اساس دیدگاه‌هایی که خودم در ارتباط با این ماجرا داشتم و البته سؤالاتی که برای خودم مطرح بود، یک دوره‌ی تحقیقاتی را سپری کردم و پس از آن، نوشتن را شروع کردم. سال ۱۳۸۱ تمام شد. بعد از اتمام، دو نسخه آماده شد؛ یکی نامیرا بود و دیگری فیلمنامه‌. فیلنامه را دادم به صدا و سیما و رمانش را نگهداشتم.

 

   یعنی تقریباً دو سال تحقیق و نگارش هم‌زمان انجام دادید تا به هر دو نسخه رسیدید؟

بله، اما کتاب را گذاشتم کنار. گفتم که کتاب که الان مخاطب ندارد! احساسم این بود که جامعه اقبالی به این آثار ندارد. این بود که کتاب را نگهداشتم تا این‌که در سال ۱۳۸۸ نسخه‌ای از آن را آقای علی مؤذنی به آقای شجاعی داد. ایشان کتاب را خواند و بلافاصله به بنده زنگ زد و گفت: کتاب را خواندم؛ بسیار خوب است. قرار بگذاریم همدیگر را ببینیم. در دفتر «کتاب نیستان» با هم صحبت کردیم. ایشان پیشنهادهایی داد که در ویرایش نهایی خیلی به من کمک کرد. گفتم پس بگذارید یک ویرایش نهایی کنم و بعد به شما بدهم. تقریباً دو ماه بازنویسی‌اش طول کشید و دادم به ایشان و تقریباً یکی دو ماه بعد کتاب منتشر شد. کتاب که درآمد هم من خیلی راضی بودم و هم ناشر. تا زمانی که اعلام کردند جایزه‌ی جلال به این اثر تعلق گرفته است -یک سال پس از انتشار- دو چاپ خورده بود، ولی خیلی رسانه‌ای نشده بود.



 مهم‌ترین و جالب‌ترین واکنش و بازخوردی که در مورد کتاب شنیده‌ یا دیده‌اید چه بوده است؟

این نکته را به دلایلی تا کنون جایی نگفته‌ام. یک روز آقای شجاعی به من زنگ زد و گفت بیا دفتر کارت دارم. رفتم و ایشان تعریف کرد که: «من کتاب شما را با یک سری از کتاب‌های «متون مفاخر» در جلسه‌ای به آقا دادم. هفته‌ی بعد که برای جلسه‌ی دیگری خدمت ایشان رفتم، ایشان تمام کتاب‌ها را خوانده بودند و نظرشان را راجع به تمام کتاب‌ها گفتند. راجع به «نامیرا» هم فرمودند که کار بسیار خوبی است؛ نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد. دو صفحه از کتاب را که خواندم، احساس کردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم.» این برای من خیلی شیرین بود. بعد هم شنیدم که رهبر انقلاب به نمایشگاه کتاب هم که رفته بودند، گفته بودند کتاب را خوانده‌اند.


روز دیگری آقای جلیلی به من زنگ زد و گفت: در یک جلسه‌ای آقا فرمودند «هر کسی می‌خواهد فتنه‌ی اخیر را بشناسد، این کتاب را بخواند.» این جذاب‌ترین بازخوردی بود که من نسبت به این کتاب دارم. البته بازخوردهای دیگری هم بود که شیرینی‌هایی داشت.

 

 در داستان نامیرا عنصر «تغییر محاسبه» خیلی پررنگ است؛ چرا؟

بحث «تغییر محاسبه» به این معنی که آدم‌ها در موقعیت‌های مختلف برای تصمیم‌گیری، محاسبه‌های مختلفی می‌کنند، به شخصیت آن آدم‌ها برمی‌گردد. بحث گرایش به حق و گرایش به باطل به خود آن آدم‌ها برمی‌گردد. ما شخصیت‌‌های مختلفی را سراغ داریم که به امام حسین علیه‌السلام نامه نوشتند، اما این نامه‌نگاری به امام دلیلش این نبود که به دنبال حق بودند، بلکه هرکدام انگیزه‌های مختلفی داشتند. محاسبه‌شان این نبوده که امام حسین علیه‌السلام بیاید و عدالت و حقیقت را جاری کند. عده‌ای از این‌ها انگیزه‌های شخصی داشتند. برخی از بنی‌امیه کینه‌های شخصی داشتند. افرادی احساس می‌کردند که منافع‌شان به خطر افتاده است. محاسبه‌های هر یک از آن‌ها براساس نگاه خودشان نسبت به جامعه‌شان بوده است. خیلی دغدغه‌ی دین نداشتند و بر اساس دین محاسبه نمی‌کردند.

 

 ولی در همین داستان عبدالله به دنبال حقیقت است، ربیع به دنبال حقیقت است و به همین دلیل است که در سیری که این‌ها به دنبال حقیقت هستند، ممکن است دچار اشتباه هم بشوند. برای این‌که آن‌ها معیارها و ملاک‌هایی را که برای یافتن حق باید در اختیار داشته باشند، در اختیار ندارند. از سوی دیگر آن کسی که واقعاً به دنبال حقیقت است، بالأخره آن را پیدا می‌کند ولو این‌که معیارهای حق را در اختیار نداشته باشد. خداوند می‌گوید شما راه را برو و من هدایت می‌کنم.

 

اتفاقاً یکی از منابعی که برای تألیف این کتاب استفاده کردم، سخنرانی آقا بود درباره‌ی عوام و خواص. این بحث عوام و خواص بحث مهمی است. واقعاً این خواص جامعه هستند که باید پاسخگوی جامعه باشند. این درست است که همه‌ی افراد مسئول هستند، اما خواص هستند که بر عوام اثر می‌گذارند و نگاه‌ و سلیقه‌ی عوام را می‌توانند تغییر دهند. بنابراین مسئولیت‌شان سنگین‌تر است. به نظر من بحث ما در همین رمان و اساساً در واقعه‌ی عاشورا بحث خواص است. جامعه‌ی کوفه با خواص‌ به این‌جا کشیده شد. حالا اگر آقا فرمودند که اگر فتنه‌ی اخیر را می‌خواهید بشناسید، این کتاب را بخوانید. این کتاب را که من سال ۱۳۸۸ یا سال ۱۳۸۹ ننوشتم، سال ۱۳۸۰ نوشتم. این نشان می‌دهد که واقعه‌ی کوفه و واقعه‌ی کربلا در طول تاریخ استمرار دارد. یعنی در دوره‌ی مشروطیت وجود داشته، در دوره‌ی بعد از مشروطیت استمرار داشته، حتی در دوره‌ی صفویه و در دوره‌های مختلف تاریخ اجتماعی-سیاسی ما می‌بینیم که تکرار می‌شود.


 پس با برداشت سیاسی از اثرتان مخالفتی ندارید؟

نه! به نظر من اصلاً اثری که کارکرد روز نداشته باشد، ماندگار نیست. نویسنده وقتی نویسنده است که معترض باشد. نویسنده اگر به جامعه‌ی خودش اعتراض نداشته باشد، نمی‌تواند بنویسد. نویسنده‌ای که آسوده باشد، نویسنده‌ای که راحت باشد، مشکلی نداشته باشد، این نمی‌تواند بنویسد. چه نسبت به عوام چه نسبت به خواص. آن چیزی که در حال حاضر جامعه‌ی ما را تهدید می‌کند، بحث افراط و تفریط است. این افراط و تفریط چیزی است که رهبری هم بارها در فرمایش‌هایشان تأکید کردند. ما همیشه یا از این طرف پشت‌بام افتاده‌ایم یا از آن طرف. به همین دلیل روی خط تعادل نمی‌توانیم حرکت کنیم. نویسنده‌ای می‌تواند بنویسد که نسبت به آسیب‌های جامعه‌ی خودش شناخت داشته و بتواند این آسیب‌ها را در قالب اثر ادبی و هنری عرضه کند.



 برای مخاطب همیشه این سؤال وجود دارد که در نگارش رمان‌های تاریخی چند درصد تخیل نقش داشته است؟

نامیرا کاملاً تخیلی است. اگرچه شخصیت‌ها واقعی هستند، اما در یک بستر تخیلی رفتار می‌کنند. منتها آن بستر تخیلی مبتنی بر واقعیت آن روز جامعه‌ی کوفه است. کار سهل و ممتنعی است. نویسنده می‌خواهد داستانی را تعریف کند که همه پایان آن را می‌دانند. این فرایند پیچیده در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد و توضیحش کمی مشکل است.

 

 داستان شما در نامیرا درباره‌ی عاشورا و امام حسین علیه‌السلامبود. شما با توجه به این ملاحظه، آیا مرز خاصی برای نگارش قائل بودید؟


ببینید، ما در مورد معصومین نگاه خاصی داریم، اما در مورد شخصیت‌های غیر معصوم که مثبت هم هستند -مثل حبیب بن‌مظاهر و دیگر شهدای کربلاما می‌توانیم تردیدهای این‌ها را هم بیان کنیم. شخصیت مثبت به این معنی نیست که هر کاری انجام می‌دهد، درست باشد. مثل عبدالله که تا آخر داستان تردید دارد. اگر تردید نباشد، حقیقت خودش را نشان نمی‌دهد. حقیقت در بستر تردید شکل می‌گیرد و نهایتاً منجر به تصمیم‌گیری می‌شود. ما می‌بینیم که عبدالله در طول داستان همه‌اش در تردید است؛ تردیدهای متعدد. پاسخ یکی را می‌گیرد، دچار تردید دیگری می‌شود. او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که حق کدام است و چون واقعاً به دنبال حقیقت است و نمی‌تواند آن را پیدا کند، تصمیم می‌گیرد از این موقعیت تاریخی و جغرافیایی فرار کند. می‌گوید آن ‌جایی که مرز بین اسلام و کفر مشخص است، می‌جنگم تا دچار این تردیدها هم نشوم. فرار از این تصمیم‌گیری هم خودش بحثی است که می‌شود درباره‌اش گفت‌وگو کرد.


 به نظر شما جایی از نامیرا نیاز به اصلاح نداشت؟

نه؛ اما به نظرم یک جلد دومی لازم دارد. به این دلیل که داستان در این کتاب همه‌اش استدلالی است. با استدلال رفته‌ایم جلو و سعی کرده‌ایم با دیدگاه‌های عقلانی به حقیقت برسیم. کل تحقیق و نگارش نامیرا برای من هم جست‌وجو بود. این نبود که یک چیزی را فرض کرده باشم تا به داستان تحمیل کنم. واقعاً دنبال سؤال‌های خودم می‌گشتم. مگر امام این‌ها را نمی‌شناخت؟ آیا آمده بود بجنگد؟! آیا نمی‌توانست برود جای دیگر؟ همه‌ی این‌ها سؤال‌های خود من هم بود.


اما این کار جلد دومی هم لازم دارد؛ از بعد عاشورا تا خطبه‌ی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برابر یزید در شام. به نظر من شام نقطه‌ی عطف است. آن اثر ادبی که باعث ماندگاری واقعه‌ی عاشورا شد، خطبه‌ی حضرت زینبسلام‌الله‌علیها در شام بود. واقعه‌ای اتفاق می‌افتد، اما آن‌چه که آن را ماندگار می‌کند، در واقع بازآفرینی هنری و ادبی وقایع آن است. اولین اثر ادبی که توانست عاشورا را ماندگار کند، خطبه‌ی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بود. به نظر من این کتاب یک روضه کم دارد!

 

 یکی از نقدهایی که می‌توان به نامیرا داشت، این است که شروع جذاب و یقه‌گیری ندارد.

تعمدی است. برای این‌که اثری با شخصیت‌های متعدد را در دست گرفته‌ایم که این شخصیت‌ها باید برای خواننده شناخته شوند. مخصوصاً خواننده‌ی عامی که خیلی از اسامی برای او آشنا نیستند. نمی‌خواستم با شیوه‌ی هالیوودی با این اثر برخورد کنم. باید اول فضا طراحی شود و شخصیت‌ها یکی‌یکی معرفی شوند و بعد از آن برسیم به موضوع اصلی. این داستان راجع به عاشورا نیست، بلکه راجع به عبدالله است. از همان ابتدا خواننده عبدالله را دنبال می‌کند که به کجا می‌رود، اما از سوی دیگر داستان با جنگ شروع شده است. جنگی که عبدالله با یک گروه راهزن دارد.


متن فوق گفتگوی منتشر شده در «سایت رهبری» با آقای صادق کرمیار توسط آقای مهدی نوری است که به صورت کامل مشاهده میفرمایید.

آدرس صفحه اصلی: http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=21623

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۷



نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است.


بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول می‌کند؛ ابتدا به ذهن می‌رسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواسته‌اند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم می‌شود «نامیرا» ریشه در مفهومی عظیم و دیرینه دارد. مفهومی که  با باورهای ما در رابطه با ماجرای عاشورا و نهضت سرخ حسین و ادامه ی آن در طول تاریخ ارتباط دارد...


«نامیرا» داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد و نویسنده‌ی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده‌ی کتاب را به سبک رمان‌های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می‌کند، تصویرسازی می‌کند، شخصیت‌ها را یک به یک وارد داستان می‌کند، آن‌ها را معرفی می‌کند و با داستان پیش می‌برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی نشده و البته از عقبه‌ی تحقیقی درستی بهره برده است.


نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را می‌داند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر «رمانس» به خوبی بهره‌گرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای کاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» می‌دیدیم تا باورمان شود در کوفه‌ای که ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیه‌السلام ارسال می‌شود چطور یکباره ورق بر می‌‌گردد و آدم‌هایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکه‌های پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را ‌کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابن‌زیاد شدند؟


آن وقت بود که می‌فهمیدیم که آن افرادی که از سردرمداران دعوت امام به کوفه بودند و سعی می‌کرد سپاهی برای امام تهیه کنند، چگونه با یک جلسه نشست و برخاست با والی خناس کوفه یک شبه از دوست به دشمن تبدیل می‌شوند و سعی و همتش را بر این می‌گذارد که مقابل یاران امام حتی اگر از قوم و عشیره شان باشد، بایستند؟


«نامیرا» یک مشخصه‌ی بارز دارد. نامیرا یک دوره‌ی فتنه‌شناسی است برای کسانی که در پی حق هستند و می‌خواهند بدانند که حق و باطل چگونه جابه‌جا می‌شوند که حتی خواص دوران -چه بسا با سابقه بسیار در جهاد با کفار- تردید می‌کند که چرا پسر پیامبر به مقابله با یزید برخاسته است؟


«نامیرا» داستان عاشقانه هم دارد و نویسنده آگاهانه درام و رمانس را در کتابش خوب پرداخته است. «عشق» در نامیرا عشق بازاری نیست ...... که پیوند میان دو شخصیت داستان از سر حب علی و حسین علیهماالسلام است.


در داستان کسانی را می‌بینیم که در لحظه‌های آخر به کاروان امام می‌رسند و البته چه خوش می‌رسند. اینان مدیون یک لحظه محاسبه‌ی درست هستند تا بسوی امام بروند و البته می‌روند و می‌توانند با امام باشند.


داستان «نامیرا» تمامی ندارد اما تو باید تا انتهای کتاب بخوانی تا حس کنی چرا «اَنَس بن‌حارث کاهلی» خیلی قبل‌تر از واقعه‌ی عاشورا در کربلا به انتظار امامش نشسته است. اَنَس این‌قدر افق بلندتری دارد که  به «عبدالله بن‌عمیر» هم هشدار می‌دهد حرامیان و مسلمانان و مشرکان به زودی یکی می‌شوند! و بر بهترین خلق خدا هجوم می‌آورند.


آثار فاخر ادبیات دینی در انتشارات «کتاب نیستان» یک رویکرد ماندگار خواهد بود. جریانی آهسته ولی با چگالی جدی جریان‌سازی در ادبیات انقلاب اسلامی ایران. 


متن بالا از بخش معرفی کتاب، در «سایت رهبری» است که با اندکی تغییر و حذف نام برخی از شخصیت های داستان برای دوستانی که می خواهند از جزئیات داستان مطلع نشوند تا بعداً آن را بخوانند گردآوری شده!

لینک صفحه اصلی متن


بخشی از کتاب نامیرا به انتخاب نویسنده را از ایـــــنجا بخوانید.

(البته اگر میخواهید کتاب را بخوانید پیشنهاد نمی کنم بخشی از کتاب را بخوانید!)

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۳