آینه جادو

آینه جادو
در آینه رسانه

سینمای ما یا سینمای اونا؟!

چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۲۷ ب.ظ

 

 

 

 

 

 

 

به نام خدا 

این مطلب، بازبینی شده و تغییرداده شده ی مطلب "آیا تفکر در باب ماهیت سینما کار خوبیست!؟" است.

 

چند روز پیش بود که داشتیم از دانشگاه با دوتن از دوستان، پیاده به خانه می رفتیم. یادم نمیاد بحث از کجا شروع شد، ولی دیدیم یه دفعه سر درآوردیم از ماهیت سینما! موضوعی که شاید هیچکدومـمون درموردش فکر نکرده بودیم. ماهیت سینما !

 

 

چرا فکر نکرده بودیم؟ نمیدونم. شاید چون نیازی نمی بینیم، شاید چون به نظر ما ارزشی نداره که وقت خودمون رو بذاریم در مورد این چیزا فکر کنیم؛ شاید چون به قول یکی از دوستان:"فیلمو باید دید دیگه! مگه باید کار دیگه ای هم کرد....؟!"

 

 

نمی دونم نظر شما چیه ولی سینما و رسانه چیزی نیست که از زندگی ما جدا باشه. روزانه خبرها، اتفاقات و حوادث مهمی به وقوع می پیونده که توسط رسانه ها بازتاب داده میشه و خیلی هاش که به تاریخ پیوسته یا حتی در حال اتفاق افتادنه، بوسیله سینما مصور میشه. خیلی از مردم ما هم اونها رو می بینن، چه از طریق سینما، چه از طریق صدا و سیمای محترم (که تقریباً پخش فیلم های سینماییش از لحاظ زمان پخش، با اکران فیلم های روز دنیا در اونور آب، داره همزمان میشه!)

 

 

پس نمیشه سینما رو جزئی جدا از جامعه دونست که تاثیر خودش رو به میزانی که منِ مخاطب اراده می کنم روم میگذاره.

 

 

« سینما، خواه ناخواه به عضو لاینفک جامعه تبدیل شده و بشدت تأثیرگذاره»

 

 

تازه موضوع اونقدر دردآورتر میشه که اگه از خیلی از جوون های امروزه که خودم هم یکیشونم- درمورد الگو و موفق ترین شخصی که میشناسن، بپرسین، بعد از کلی طفره رفتن میگن که الگومون فلان خواننده یا بهمان اکتورِخارجیه!!!

 

 

بزرگی که البته اروپا دیده هم بود!- می گفت: پدیده ی سینما، تلویزیون، رادیو، روزنامه و... از غرب اومده و براساس نیاز و اهداف اونها ساخته شده یعنی تبلیغات! ساخته شده تا ذائقه ی مخاطبینش رو در راستای هدفی که مالکان رسانه یعنی سرمایه داران- دارن، شکل بده؛ ساختاری که به احساس نیاز کاذب به «محصولات تولیدی[1]» اونها منتهی بشه. (صبر کنید؛ نمیخوام بگم کلاً رسانه بَده و نباید بهش توجه کرد!)

 

 

حرفِ من اینه؛ فعلاً نمی تونیم بگیم سینما نرید، نمی تونیم بگیم تلویزیون نبینید، روزنامه نخوانید، اما عقلِ سلیم حکم می کنه درمورد چیزی که داره متأسفانه فرهنگ ما رو نشونه میگیره، داره اعتقادات دینی ما رو هدف قرار میده و داره یک سری دروغ ها رو در شکل نصیحت دلسوزانه به خوردِ مغزِ نسلِ جوان و بلکه نسل مُسن ترِ ما میده، بیشتر فکر کنیم و بیشتر تحقیق کنیم.

 

 

این خطره! اگر انسان از این خطر آگاهی نداشته باشه، درمورد اون فکر نکرده باشه، قطعاً تحت تاثیرش قرار میگیره (البته کاملاً وارده که هنرمندان ما در این عرصه هم کم کاری کردن.)

 

 

« سینمای مطلوب اسلام به مردم معرفی نشده»

 

 

اصلاً برای آن قاعده ای نداریم که باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ حدود آن تا چه حد است؟ اما کم کاری از طرف ما هم به عنوان بیننده-  قابل چشم پوشی نیست.

 

 

این ها رو گفتم که بگم ریشه ی بسیاری از آفات جامعه ی ما (و به جرأت جوامع دیگر) همین سینمایی هست که امروزه، غرب از آن برای بیان مقاصدش بهره می بره. به شکلی که برام بسیار جالب بود وقتی دیدم شهید آوینی هم به شدت از این رویکردی که سینما بخصوص از نوع هالیوودیش نسبت به مخاطب داره نگرانه.

 

 

ایشون معتقده سینما به عمد، طی سالها تلاش خودش ذائقه مخاطب رو تغییر داده، تا حدی که دیگر این مخاطب حتی پذیرش هیچ تغییری رو نداره و نمی پذیره که شاهد هیچ رویکرد جدیدی در فیلم باشه.

 

 

" ذائقه‌ی تماشاگران سینما را نیز در طول این صد سال به مزه‌هایی پرفریب عادت داده‌اند و تماشاگر از همان آغاز به قصد تفنن و با نیت استغراق در لذت‌های کودکانه و «سانتیمانتال[2]» به سینما می‌آید، با عینکی که هالیوود بر چشم او نهاده است. و اگر با پاکتی تخمه ژاپنی نیاید، حتماً می‌آید تا برای ساعاتی چند خود را و مشکلات واقعی خود را در یک «خواب و خیال تجسم ‌یافته» فراموش کند. مخاطب امروزی سینما عادت کرده است تا از طریق نشانه‌هایی شناخته‌شده، خود را تسلیم لذایذ سطحی و زودگذری کند که سینما در اختیار او می‌گذارد و اگر خدای‌ناکرده آن نشانه‌های متعارف را در فیلمی پیدا نکند، قهر خواهد کرد و به فیلم دیگری خواهد رفت که در آن، دامی لذت‌بخش و مسحورکننده برای غفلت او پهن شده[3]... "

 

 

حالا باز هم فکر می کنین نباید درمورد ماهیت این موجود عجیب، بیشتر تفکر و تأمل و تحقیق کنیم؟ آیا هنوز هم بی تفاوت بودن در این عرصه، با توجه به تأثیرگذاری آن، جایز هست؟ کی باید تصمیم بگیریم تا در حقّ خود استوار شویم؟ حال آنکه آنان سالهاست در باطل خود راسخند.

 

 

 

[1]  البته نه فقط محصولات مادی بلکه محصولات فرهنگی هم!

 

 

[2]  احساساتی‌گری

 

 

[3]  بخشی از مقاله "فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده سینما" سید مرتضی آوینی

 

اگه نظری درمورد نظرات مطرح شده در این نوشته دارید لطفاً مشارکت کنید و نظراتتون رو بنویسید تا از اونها استفاده کنم (به شخصه)، چون میدونم نظراتم به علت مطالعات کم خودم خیلی ناقصن؛ لطفاً کاملشون کنید. ممنون؛ موفق باشید.

 

نظرات  (۸)

۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۵ حسین منسوجی
صرفا جهت ازدیاد نظرات از  . . .
۰۵ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۲۹ مجتبی باباپور
با {به استادش گفت «این صفر شما برای من، از صد هم باارزش‌تر است» + صوت}به روزم[گل]
۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۷ سعید شیرخانی
بسیار هم وبلاگ خوبی دارید.
موفق باشید.

درگیر امتحانا بودیم دیگه دیر شد ببخشید!!

به هر حال سینما اگرچه زاده ی غربه اما طبق فرمایشات شهید آوینی قطعا راهی هست یا  بقولی  "کلید تدبیر"ی وجود دارد برای اینکه این ابزار مهم رو به سیطره خودمون دربیاریم و در راه هدف خودمون خرج کنیم.

یک نمونه از بهره برداری صحیح  توی این عرصه از هنر، الگوسازی برای "آزاد سازی ظرفیت هاست!" در واقع اگر ظرفیت ها آزاد بشه در عرصه هنر، همان ها قادر خواهند بود که الگوسازی  و ظرفیت سازی کنند برای نسل های بعدی!

مثلا یادمه  راهنمایی بودم بگمانم که سریال با مضمون "رستم" و "شاهنامه" ساخته شده بود که بقدری نافرم بود برای هم سنهای من که رغبت به دیدنش نداشتم! البته مثالم در مورد سریال بوده ولی  میشه از سریال "شوق پرواز" به عنوان یک الگوی مناسب برای نوجوان و جوان معرفی کرد. الگویی که تاثیرش را حتی گاهی در زندگی خودم هم حس می کنم!

در قالب سینمایی هم هنوز الگوسازی درستی نشده یا اگر شده تاثیر ژرفی بر بیننده نمی گذارد

سینمایی های عروسکی -الوالو من جوجوام و کلاه قرمزی و ... نقش خود را برای تربیت یک کودک و تدارک یک الگوی صحیح برای  کودکان و نوجوانان  اصلا به خوبی ایفا نکرده اند!

وقتی خیل عظیمی از کم سن و سالان به انیمیشن های دفاع مقدس در دهه محرم خو می گیرند و برای دیدن آن چه بسا به مجمع می ایند گویای این است که عیب از اینان نیست بلکه مشکل کم کاری و چه بسا کج فهمی بعضی از نویسندگان و کارگردانان کشور است!

درک اینکه بچه به داستان و کارکترهای داستانی نیاز دارد سهل است مهم این است که چه داستانی با چه کارکترهایی را به خورد کودکان بی پناه و واقعا بی پناه کشور می دهیم!

شکرخدا در عرصه کتاب کودک و نوجوان ز نزدیک شاهد زحمات خیل عظیمی از نویسندگان بودم -در نمایشگاه کتاب-

اما هنوز  جای حسرت در عرصه تصویر باقیست!

بنابراین!

"تا مشکل تورم حل نشه تا سینما تورم زا باشه تا فیلمساز فیلمش متورم باشه نمیشه به ماهیت متورم سینما پی برد."

خب.... دیگه "بنده نظری ندارم!"

متین جان خوب شد نظری نداشتیا!!!!

بعذ اون کامنت رفتم به انگشتام پماد سوختگی مالیدم!!

اکه خواستین ، به روز کین ، اشکال نداره . . . . . . .. .  .!!!!!!
پاسخ:
با سلام
به شما و همه عزیزانی که پیگیر مطالب "آینه جادو" هستید و مدام به ما پیغام میدهید که «پس کی به روز میشوید؟» حق می دهیم و صمیمانه از شما تشکر میکنیم و پوزش می طلبیم و می خواهیم که همچنان پیگیر باشید.
چرا که ما تصمیم داریم تا در صورت امکان تغییراتی در ساختار و نحوه ی ارائه ی مطالب بدهیم؛ از این رو وقفه ی طولانی مدت را میتوان به دورخیزی برای پرش بلند تشبیه کرد! (اما متأسفانه دورخیزی طولانی!!!)
اما برای رسیدن به ساختار مد نظر، نیاز به کمک شما عزیزان داریم چرا که چندین و چند فکر بهتر از دوسه تا فکر کار میکند!
از طریق پل ارتباطی به ما بگویید "چه می خواهید؟ چگونه و از چه روشی؟" به ما در این پرش کمک کنید تا در نهایت بتوانیم بلاگی را طراحی و عرضه کنیم که مشکلی از مشکلهای موجود در این عرصه را حل کند. ایده دهنده و الهام بخش باشد. سخت است اما فقط با کمک شما دوستان پیگیر و دغدغه دار در این عرصه ممکن است.
باز هم متشکر و سپاسگزاریم

سلام

آدرس وبلاگه ما (تنها خالقم ) عوض شده....

لطفا لینک ما رو به آدرس جدید با نامه  پاتک  منتقل کنید.

بسیار ممنون

[گل]


پاسخ:
لینک شما تصحیح شد.
به امید آنکه هدف بلاگتان محقق شود.
یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی